۱۳۹۷ اسفند ۹, پنجشنبه

برگردان فارسی کتاب اندرو اسکات «سقوط بهشت» | سرنگونی شاه يک خودکشی دسته‌جمعی ملی بود ! بخش شانزدهم، از فصل اول


«بخش شانزدهم، از فصل اول»
قدرت ممکن است مطلقه بوده باشد ؛ اما شاه که برنامه‌ريزی در وجودش ريشه داشت ؛ قصد و غرض ادامه‌ی پادشاهی را تا دم مرگ نداشت و حداقل در آخرين دهه ی حکمروائی‌اش به آشکار از قصدش مبنی بر کناره‌گيری به محض اطمينان از اينکه پسر ارشدش آماده‌ی تصاحب تاج و تخت باشد به روشنی سخن گفته بود . در اکتبر ۱۹۷۱ در حين هفته‌ی جشن های باشکوه پادشاهی ايران؛ شاه در يک مصاحبه‌ی تلويزيونی جهانی در پيش چشم همه اعلان کرد که چشم انتظار روزی‌ست که وظايفش را واگذار کند او به گزارشگران بيست کشور از اقصی نقاط جهان که برای گزارش جشن بزرگ جمع شده بودند گفت: اين يک ايده ی تازه ای نيست"
"پدرم هم قصد چنين کاری را داشت " در دسامبر ۱۹۷۲ در کناره های دريای خزر نيز او قصدش را با دوستان خانوادگی درميان گذاشت
دوران رضا از دوران من متفاوت خواهد بود"
او اضافه کرد : سالش بشود من در شمال استراحت خواهم کرد و اگر مشگلی برايشان پيش آمد
ميتوانند بيايند و مرا ببينند " بار ديگر در سپتامبر ۱۹۷۵ به نيويورک تايمز گفت که او به محض آنکه اطمينان يابد<
من قصد دارم که کشور بهتری بسازم و برای پسرم به ميراث بگذارم؛ بهتر از آنچه که از پدرم به من به ارث رسيد"
آن زمان که به سن ِ رضا بودم ؛ صدائی را شنيدم که در باره‌ی سرنوشت ايران درگوشم زمزمه می
کرد "
نمی‌خواهم پسرم در عوض به تحقق در آوردن يک رويا ، ميراث دار آرزوها باشد"
"وقتی که رضا" هيچ چيز قادر به تهديد‌ش نباشد " کناره‌گيری خواهد کرد .
او کاملا متعهد بود که از کار کناره گيری کند و تفويض قدرت با يک مديريت مرحله به مرحله‌ای را به پسرش را سامان بدهد در بهار ۱۹۷۶ شاه چنين استنتاج کرد که : ايران بزرگتر و پيچيده‌تر و بی‌ثبات‌تر از آن است که يک نفر به تنهائی بر آن حکمفرمائی کند . با رکود درآمد نفتی و و رکود اقتصادی، جامعه عصبی شده بود
برای اولين بار از اوايل دهه شصت ميلادی ؛ هر چند بی اعتماد به دموکراسی پارلمانی که او برای بی‌ثباتی منتج در سال های آغازين بر تخت نشستن خود اين روش را سرزنش می‌کردخود شاه اين نتيجه رسيده بود که زمان آن رسيده که " سوپاپ‌های اطمينان " را با گشودن سيستم سياسی باز کند .
در اولين پله ی اصلاحات ؛ چند خصيصه‌ی ناخوشآيند رژيم‌اش را رفع کرد
برای رفع مظالم از ليبرال ها و طبقه متوسط شهری، شاه از قوانين جديد برای حمايت از حقوق زندانيان سياسی و منع شکنجه پشتيبانی کرد.
او از کميته‌ی بين المللی صليب سرخ برای بازرسی از زندان های ايران دعوت به عمل آورد
او دستور داد که سانسور تقليل پيدا کند ، انتقاد عمومی از دولت را تشويق کرد و به تحقيق و تفحص درباره‌ی اختلاس در سطوح بالا فرمان داد
برنامه ‌ائی برای بازگرداندن قدرت به استان‌ها ؛ جلوگيری از اتلاف منابع و کاهش بروکراسی و کاغذ بازی ادارات دولتی اعلان شد
راضی از چگونگی انجام فاز اول اصلاحات ؛ يکسال بعد يعنی در تابستان ۱۹۷۷ شاه از اعمال مديريت هر روزه‌ی وزارت خانه ها پا پس کشيد و به نخست وزير جديد‌ش اختيار اين را داد که تصميم‌گيری‌ها را انجام دهد
گروه‌های او پوزيسيون تا آنجائی که اصول اساسی سلطنت را به چالش نکشند ؛ مجاز به گرد همايی و سازماندهی شدند.
يک زمان بود که صفحه‌ی اول روزنامه‌های ايرانی ؛ هر روز آراسته با پرتره‌ی شاه بود .
در پاييز ۱۹۷۷ ناظران زيرک متوجه شدند که مشخصات شهبانو فرح مطرح شد و اين که او به صحبت در مورد مسائل مهم روز مشغول شد.
در ژانويه ی ۱۹۷۸ شاهزاده ی تاجدار رضا با اولين مسافرت عمده‌ی برون مرزی‌اش که برای بازديد از نيوزلند و استراليا و تايلند برنامه ريزی شده بود، بيشتر پديدار شد .
اين سفرهای رسمی اولين از نوع خود در يک رشته از مسافرت‌های رسمی بودند که ؛ برای سال آتی تدارک ديده شده بودند تا وارث ِ جوان سال تاج و تخت را به مخاطبان بين المللی بشناساند و نشانگر مرحله‌ی بعدی از آموزش های او برای پادشاهی بود .
در پايان هر روز شاه به عمارت بزرگ بر ميگشت تا پيش از صرف شام يکساعتی را تمرين کند
بالای پله‌ها و در اقامت‌گاه اصلی نزديک اتاق خوابش يک اتاق که بيشتر به اندازه ی يک انباری کوچک بود را برای محل تمرين اختصاص داده بود پيشکارش امير پور شجاع يک بار به او پيشنهاد داده بود که ممکن است دوست داشته باشد که فضای بزرگتری را با الحاق حمام به آن اتاق به اينکار اختصاص دهد
نع" شاه پاسخ داده بوداين از فضای کافی برای من هم بيشتر است "
برنامه‌ی تمرين روزانه ی او شامل حرکات ورزشی سوئدی بود که با يک دمبل زدن ۴۵ دقيقه‌ای ادامه پيدا ميکرد پورشجاع با وضعيت بدنی اربابش به خوبی آشنائی داشت. او در اتريش به عنوان ماساژور حرفه ای آموزش ديده و مدرک دريافت کرده بود و پس از پايان هر تمرين يک مشت و مالی به شاه ميداد . در ۵۸ سالگی هنوز هم شاه از نظر فيزيکی بدنی حسادت برانگيز داشت امير پی برده بود که فارغ از گذشت سال و فصل به نظر می‌رسيد که شاه اصلا وزن کم يا اضافه نمی‌کند پس از ماساژ شاه برای صرف شام لباس می‌پوشيد و به همسرو اعضای خانواده اش می‌پيوست که در پائين پله‌ها در اتاق غذاخوری بودند و يا اينکه او با فرح به خانه های مادر شاه و يا خواهرانش برای صرف شام می‌رفتند . با اينکه همواره از غذاهای سنتی ايرانی برای شام استفاده می‌کردند شاه مراقب اين بود که از بدتر کردن اوضاع معده‌ی حساس خود بپرهيزد يکی از غذاهائی که شاه نمی‌توانست در برابرش مقاومت کند با اينکه می دانست که عوارض‌اش بعدا برايش گران تمام می‌شود " کله پاچه" بود . به ندرت الکل می‌نوشيد و در طی شام‌های رسمی جام شراب را به لب هايش نزديک می‌کرد اما از آن نمی‌نوشيد . تمام زياده روی‌اش در نوشيدن مشروب معمولا ختم می‌شد به يک گيلاس ويسکی پس از صرف شام . ممکن بود در آن شب که شب سال نو بود ؛ استثنائی برای خودش قائل شود . کوتاه مدتی بعد از ساعت ۴ عصر؛ خاندان سلطنتی و مقامات دولتی می‌بايست روانه‌ی فرودگاه مهرآباد شوند تا به پرزيدنت جيمی کارتر و بانوی اول آمريکا روزآلين کارتر خير مقدم وبه چند صد نفر از مقامات آمريکائی و گزارشگران خبری و کارکنان کاخ سفيد خوش آمد بگويند . سفر پرزيدنت يک بار به دليل سياست‌های داخلی به تعويق افتاده بود .
هر دو رهبر به همراه مشاوران شان اميد داشتند که ديدار «کارتر » از ايران به هموار سازی روابط ؛ بعد از تيره‌گی‌های ناشی از اختلافات عميق بر سر بهای نفت ؛ فروش اسلحه ؛ انرژی اتمی و حقوق بشر کمک کند . شاهنشاه ايران ناخدائی کشتی دولت پهلوی را که يک ساختار سهمگين بودو تا ۳۱ دسامبر ۱۹۷۷ با چراغهائی روشن در سرتاسر عرشه‌؛ در دل شب‌های تاريخی خرامان بود را به دست داشت. چنان به نظر می ا‌مد که ديوارهای امنيتی اين ناو سهمگين کمپارتمان ها و ساختار داخلی آن را در برابر سيلاب مهيب سرنگونی نفوذ ناپذير و ضد آب کرده است .
تا آنجا که شاه می‌دانست دليلی برای نگرانی وجود نداشت . اکنون که او به پايان چهارمين دهه‌ی بر سر قدرت ماندنش؛ نزديک می‌شد به عنوان يکی از بزرگترين جان به در بردگان قرن بيستم ميلادی چنين به نظر میأ‌رسيد که مقدر است که به راه خويش ادامه دهد . فقط معدوی دشمن بدنهاد، يک دسته‌ی مخالف از انقلابيون افراط گرای مذهبی با گرايشات سياسی چپ و راست افراطی بودند که ميتوانستند جهانی بدون او را تصور کنند در چند هفته‌ی اخير انها از نتايج تصمياتش برای ايجاد فضای باز سياسی بهره برده و تظاهراتی را ترتيب داده و به نماد های مدرنيته ی غربی از قبيل سينما ها ؛ بانک‌ها و دانشگاه‌ها حمله ور شده بودند از همسايگی‌اش عراق از جائی که سيزده سال گذشته را به تبعيد گذرانده بود ؛ آيت الله العظمی خمينی ؛ فراخوانی برای قيام و سرنگونی پادشاهی و برقراری يک حکومت دينی بر اساس قوانين کتاب مقدس مسلمانان قرآن صادر کرده بود اما به غير از پيروان بلافصل اش ؛ خمينی برای بسياری در درون ايران ناشناخته بود و ظاهرا موانع غير قابل عبوری همچون نيروی زمينی نيم ميليونی؛ نيروی هوائی و نيروی دريائی شاه در مقابلش وجود داشتند . هيچ گونه نشانه‌ای مبنی بر اينکه طبقه ی متوسط شهری ؛ کارگران ؛ و کشاورزان که حاميان دولت شاهنشاهی به شمار می امدند پشت شاه و خانواده اش را خالی کنند مشاهده نمی‌شد چرا بايد چنين کاری می‌کردند ؟ در يک جهان نا آرام ؛ شاه با قدرت نه تنها از آنها محافظت می‌کرد که همچنين سنگ بنای کشورهای خليج فارس و تمامی جنوب غربی آسيا نيز بود
سرنگونی شاه بايست به عنوان يک خودکشی دسته جمعی ملی درنظر گرفته شود.
چسبيده به سوئيت خصوصی شاه در کاخ نياوران ؛ يک اتاق دستشوئی بود که يک قفسه‌ی لوازم هم در آن قرار داشت در يکی از کشو های ان چندين قوطی پلاستيکی قرص با برچسب‌های دروغين وجود داشت . تنها شاه و ملکه و چند پزشک ايرانی و فرانسوی قسم داده شده از محتويات حقيقی آن داروها اطلاع داشتند همه ی آنچه که امير پورشجاع به عنوان چيشکار ميدانست اين بود که هر پنج روز يکبار او می بايست به يک داروخانه‌ی محلی برای پر کردن مججد آن قوطی ها تماس ميگرفت و سپس يک راننده را برای پيچيدن نسخه راهی داروخانه می‌کرد . پروسه و روند کار به اندازه‌ی کافی روشن بود .در آن زمان در ايران دارو ها بدون گواهی هويتی و يا ثبت محل سکونت بدون نسخه در اختيار مراجعه کننده قرار ميگرفتند
ثبات ايران و پورشجاع به دقت قوطی‌ها را همانگونه که پزشک دربار ارتشبد عبدالکريم ايادی به او ياد داده بود پر می‌کرد او نميدانست که قرص‌ها حاوی مواد شيميائی قوی برای درمان بيماری لاعلاج ليمفوما هستند او نميدانست که شاهنشاه ايران دارد بی‌رحمانه به دست سرطان می‌ميرد .

۱۳۹۷ بهمن ۲۶, جمعه

خلاصه آنچه که در ورشو گذشت / دکتر علی اکبر امید مهر



این اجلاس از نظر تعریف سیاسی،یک دیپلماسی کنفرانسی منجر به یک کنوانسیون بین المللی نا نوشته ،در راستای تحکیم صلح جهانی، علیه شرارت بود.
دیپلماسی کنفرانسی،شکلی از دیپلماسی آشکار، در مقابل دیپلماسی محرمانه،وسیله ای است.برای اداره و هدایت روابط بین المللی،تا گله ها و شکایتهای علنی ،فرصت بیان و عنوان شدن،یابند.مشکلات مشخص و روشن،نظرات گوناگون مبادله گردیده و در مورد یافتن راه حل هایی برای رفع مشکلات،همکاری مشترک بعمل آید.
سنگ بنای دیپلماسی کنفرانس،را پرزیدنت توماس وودرو ویلسون،با اعلام 14 اصل در سال 1918 بعنوان یک راه حل منطقی ،با تنظیم اصول و مقرراتی برای پیروزی در مقابله ،با شرارت جنگ جهانی اول و عامل این شرارت و در نتیجه حفظ صلح آینده در جهان، با تاکید بر حق تعیین سرنوشت ملت ها،گذاشت.
کنوانسیون نیز نوعی عهدنامه است.که گرچه ضمانت اجرایی پیمان ها را ندارد .اما بیشتر روی اعتبار اخلاقی تکیه می کند و ضمانت اجرایی آن،نوعی فشار و اهرم بین المللی و رویه قضایی و اخلاق بین المللی است.که دولتی را مجبور به اجرای مفاد آن میکند.که اگراین اجبارتحقق نیابد.اقدام اجماعی عملی برای تنبیه دولت متخلف انجام میگیرد. کنوانسیون در اصل ، یک موافقتنامه ای است.بین دو،چند،یا چندین کشور دوست ،روی مسئله یا مسائل ویژه ای ،در راستای تفاهمات بین المللی، بخاطر بهزیستی خانواده بزرگ بشری.،در نتیجه، زمینه برای پیوستن سایر دولتها بدان فراهم و زمان نیز ندارد و پیوستن به چنین موافقت نامه هایی از دلایل تمدن بشمار آمده،بعنوان احترام به طرز فکر و آمال و اعمال ملت ها، تلقی میشود.مانند کنوانسیون مربوط به آوارگان جنگی،کنوانسیون مدارا و مبادله زندانیان مجروح جنگی یا مسئله پناهندگان سیاسی و در مورد خاص رژیم جمهوری اسلامی ،پایان دادن به هلال شیعه و حمام خون هایی که رژیم در منطقه ایجاد کرده و قصد ایجاد آن در سرتاسر دنیا را دارد.
نگاهی به فهرست مطالبی که در کنفرانس ورشو در مورد شرارت های رژیم گفته شد. نشان میدهد.که یک ائتلاف گسترده ای ،در جهان علیه این شرارت ها،شکل گرفته است.که بیش از 60 کشور،دفع مشکلات منطقه ای و جهانی عصر حاضر را، در مقابله با جمهوری اسلامی و دفع تهدیدات امنیتی و شرارت های این رژیم دیده اند و چون قرارست در ماههای آینده وزیر خارجه آمریکا،باتفاق جرد کوشنرمشاور پرزیدنت ترامپ،پیشنهادات عملی جدیدی درین راستا بدهند.نشان میدهد.که اجلاس ورشو مقدمه ای است .برای اتخاذ و انجام تدابیری مهم ، بمنظور ابطال شرارت های جمهوری اسلامی و اگراین کار انجام نگرفت، ابطال خود رژیم.همچنین تاکید بر این امر ،که ثروت ملی مردم ایران، از سوی کلیت این رژیم ،صرف شرارت میشود و باید به مردم ایران کمک کرد. که به ثروت ملی خود دسترسی یابند.با ذکر این مسئله ، که شهروندان منطقه مورد تهدید رژیم اند و باید صدا و خواسته مردم ایران شنیده شود.تا با دفع خطر رژیم،خاورمیانه امن گردد.نشاندهنده این است.که برای اولین بار منافع ملی مردم ایران با منافع ملی مردمان منطقه و آمریکا و اکثریت قریب باتفاق ملل جهان، با هدف حذف رژیم و استحقاق حقوق مردم ایران ،یکی شده است.در نتیجه ،این اجلاس یک پیروزی،برای جامعه بشری و در صدر آن مردم ایران بود.یعنی ورق خوردن صفحه ایی جدید در تاریخ خاورمیانه ،عصر جدید در جهان ، با افزایش امید به حذف دردها ،رنج ها و آلام بشری.