۱۳۹۵ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

آتشکـده یـزد / آتشی که درون این آتشکده می­سوزد بیش از ۱۵۰۰ سال است که روشن مانده‌است.


ساختمان اصلی آتشکده بر ارتفاعی حدود ۲۱ متر از زمین و در میان حیاط بزرگی که درختان همیشه سرسبز سرو و کاج آن را پوشانده، قراردارد. نگاره فروهر و سرستون‌های سنگی آن زیبایی ویژه‌ای بدان بخشیده و روبروی این بنا حوض آبی قرار دارد. اینکه آتشکده‌ها کنار آب باشند از خصوصیت‌های آتشکده‌ها بوده است.



سرستون‌های سنگی جلو تالار ساختمان اصلی و سنگ‌های گلدار پای دیوارها کار هنرمندان اصفهانی است. این هنرمندان سنگ‌ها را در اصفهان تراشیده و سپس تا یزد برده‌اند. نگار کاشی‌های فروهر بر بالای سردر ورودی، کار هنرمندان کاشی‌کار یزدی است و معماری کل این بنا ار معماری آتشکده‌های پارسیان تاثیر پذیرفته‌است.
  
ساختمان کنونی آتشکده یزد در آبان ماه ۱۳۱۳ با سرمایهٔ یک زرتشتی پارسی به نام «همابائی» بر قطعه زمینی که از سوی چندتن از زرتشتیان ایران ازجمله برادران امانت به یاد فوت پدرشان «اردشیر مهربان رستم» امانت وقف شد، ساخته شد. نقشهٔ این بنا را مهندسان پارسی کشیده‌اند و «ارباب جمشید امانت» سرپرستی و نظارت ساخت این بنا را بر عهده داشت. وی در خاطرات خود نوشته‌است که برای جلب توجه پارسیان هندوستان، پنج بار به آن دیار سفر کرده‌است. چهار بار با کشتی­های بخار بر روی آب‌های خروشان اقیانوس هند و یک بار پیاده و با شتر در ریگزارهای بلوچستان ایران و پاکستان تا سرانجام انجمن پارسیان هند پرداخت هزینهٔ ساختمان آتش ورهرام یزد را پذیرفت.
 
آتشی که درون این آتشکده می­سوزد بیش از ۱۵۰۰ سال است که روشن مانده‌است. این آتش فروزه‌ای است از آتش آتشکده کاریان در لارستان که به عقدای یزد آورده شد و نزدیک به ۷۰۰ سال در آنجا روشن نگه داشته شد و سپس در سال ۵۲۲ از عقدا به اردکان برده شد و نزدیک به ۳۰۰ سال نیز در اردکان یزد بود و در سال ۸۵۲ از اردکان به این شهر برده شد. نخست در محله‌ای به نام «خلف خان علی» در خانهٔ یکی از موبدان بزرگ به نام «موبد تیرانداز آذرگشسب» نگهداری می‌شد و در سال ۱۳۱۳ پس از ساخته شدن این آتشکده به درون آن برده شد. 


 

۱۳۹۵ خرداد ۶, پنجشنبه

اجــرای پیمان گوادالوپ توسط تازی زادگان / مغول تبــاران وآثار شـوم آن در ایـــران امروز .



سی وهفتمین سالگرد یورش تازی زادگان، مغول تباران، انگلیسی ها و آمریکائیان به ایران!
به ایران اسلامی، ساخت پیمان گوادلوپ خوش آمدید:سی و هفت سال، پیمان شکنی، دروغ، فریب، نیرنگ و تظاهر؛
سی وهفت سال خودزنی و غریبه نوازی؛
سی و هفت سال لقمه را از دهان ایرانی ربودن و به بیگانه خوراندن؛
سی و هفت سال خوارساختن و بر سر ملت کوبیدن؛
سی و هفت سال ایجاد تفرقه و جدایی میان ایرانیان؛
سی و هفت سال، اراذل و اوباشگری، چماق کشی و تهدید و ارعاب؛
سی و هفت سال ستمگری و استبداد و دیکتاتوری مذهبی؛
سی و هفت سال بی عدالتی، زورگویی و تبعیض؛
سی و هفت سال، سانسور، اختناق و خفقان؛
سی وهفت سال جنگ با جهان و تحریم؛
سی و هفت سال نقض حقوق بشر؛
سی و هفت سال اعدام و شکنجه و تجاوز (مقام دوم اعدام در جهان)؛
سی و هفت سال گورستان ها آباد کردن ها؛
سی و هفت سال غمگساری، و شیون و سوگواری و افسردگی؛
سی و هفت سال جنایت بنام خدا و دین؛
سی و هفت سال هرزگی، فساد اخلاقی، فحشا و اعتیاد؛
سی و هفت سال، دزدی، فساد مالی، اختلاس و رشوی گیری؛
سی و هفت سال چپاوول و غارت سرمایه های ملی و انباشتن در بانکهای غربی (تنها آقای خامنه ای ۹۰ میلیارد دلار ثروتش است)؛
سی و هفت سال آواره ساختن ایرانیان در گوشه جهان (۵ تا ۶ میلیون ایرانی پناهنده در خارج از کشور)؛
سی و هفت سال فرار مغزها از کشور (مقام نخست در جهان!)؛
سی و هفت سال قحط‌الرجالی و روضه خوان و قصابان جای سیاستمداران و روسا نشستن
سی و هفت سال نفس گیران و اراذل اوباش مکتبی و بیسواد بجای کاردان و کارشناس برسرکارگذاشتن؛
سی هفت سال صف و تحقیر ملت؛
سی و هفت سال گرانی و کمبود؛
سی و هفت سال تورم دو رقمی؛
سی وهفت سال غارت در آمد های نفتی (بیش از یک تریلیون و یکصد میلیارد دلار در آمد های نفتی در سی و پنج سال)؛
سی و هفت سال حکومت زندان (زندانی شدن بیش از ۲۵۰ هزار تن، یکصد برابر زندانیان سیاسی پیش از انقلاب، تعداد زندانیان اول انقلاب دو هزار پانصد تن بودند)؛
سی و هفت سال فقر و فلاکت اکثریت مردم؛
سی و هفت سال بیکاری گسترده؛
سی و هفت سال فقر فرهنگی، واپسگرایی و خرافات؛
سی و هفت سال زنستیزی؛
سی و هفت سال سو مدیریت و پارتی بازی؛
سی و هفت سال ممنوع شدن احزاب و جمعیت ها؛
سی و هفت سال نبود آزادی های اجتماعی؛
سی و هفت سال عقب ماندگی کشور؛
سی و هفت سال حکومت اعدام (اعدام صدها هزار تن بخاطر عقاید سیاسی و مذهبی)؛
سی و هفت سال عدم توجه به خواسته های مردم؛
سی و هفت سال انتخابات نمایشی؛
سی وهفت سال تصادفات جاده ای گسترده (اکنون سالیانه حدود ۳۰ هزار تن)؛
سی و هفت سال طلاق گسترده بخاطر فشارهای مالی و ناهنجاری ها در جامعه (اکنون ۱۵۰ هزار تن در سال، ده برابر اول انقلاب یعنی ۱۵ هزار تن)؛
سی و هفت سال بی فرهنگی؛
سی و هفت سال ایرانستیزی و ایرانی زدایی؛
سی و هفت سال جنگ با زبان رسمی و ملی کشور؛
سی و هفت سال عربی سازی ایران، از جمله تزریق زبان عربی؛
سی و هفت سال جنگ با تاریخ ایران باستان و دستاورهای تاریخی و فرهنگی ایران؛
سی و هفت سال نابودی میراث فرهنگی و جنگ با فرهنگ ایرانی؛
سی و هفت سال نابودی و تاراج و فروش میراث ملی؛
سی و هفت سال کشتن عزت نفس و اعتماد ملی در ملت؛
سی و هفت سال، "جدایی انداز و حکومت کن"؛
سی و هفت سال نابودی محیط زیست و خشکاندن آب های زیرزمینی (خشکاندن بزرگترین دریاچه های آب شیرین ایران، هامون، طشک، بختگان، پریشان ... و بیش از چهل تالاب و بسیاری از رودخانه ها نظیر زاینده رود و کارون و.. و خشکاندن نیمی از دریاچه اورمیه، بزرگترین دریاچه آسیای غربی)؛
بیش از ۱.۵ میلیون کشته و تریلیون ها دلار خسارت ایران و عراق در جنگ ایران و عراق، تنها بخاطر آنکه "راه قدس از کربلا میگذرد!"؛
آلودگی شهر های بزرگ (تهران، اهواز، اصفهان) و مرگ هزاران تن در سال در اثر آلودگی هوا؛
سی و هفت سال سایه مرگ برسر ایران و ایرانی . . . و این داستان مرگبار همچنان ادامه دارد و خواهد داشت، تا زمانیکه ایرانی همه ی این ذلتها و خواری ها را بر تن و جان خریدار باشد و همچنان خاموش بماند!اشغال ایران توسط ارتجاء سیاه ( شبکه مخوف تروریسم اسلامی) در چنین روزی " 22 بهمن 2537 شاهنشاهی نشان از آن داشت که قدرتهای برتر جهانی همواره در وحشت از رشد و پیشرفتهای بسیار چشمگیر ایرانیان در بیشترین ضمینه های علمی، فرهنگی، هنری و ادبی آن دوران بسر میبرده اند. بدین صورت که آنها ناگزیر گشتند با کج اندیشی وحماقت هر چه تمامتر با براه اندازی مردم نا آکاه و نادان آن دوران بسوی خیابانهای سراسر شهرها ی بزرگ و کوچک بهدف سرنگونی نظام مردمی پهلوی توانستند موجودی روانی، بی احساس، جنایتکار و فاقد شعور به نام خمینی را به مردم خواب آن روزگار بعنوان رهبر انقلاب معرفی و تحمیل نمایند و بدنبال آن او بهمراه تمامی یاران تروریسمش توانست در آن روزهای تلخ با تمامی تجهیزات و حمایتهای همه جانبه از سوی کشورهای غربی میهن عزیزمان را اشغال نماید. البته اکنون دلایل آن برای تمامی مردم ایران وجهان کاملا روشن و آشکار شده است باری تمامی آن پیشرفتهای شگفت انگیز و باورنکردنی کشور را باید مدیون برنامه ریزیهای بسیار هوشمندانه، مناسب و خردمندانه ان ابرمرد تاریخ ایران زمین، زنده یاد شاهنشاه آریامهر و با کمک مجریان متخصص، میهن پرستان مردم دوست و با فرهنگ آن دوران دانست. پاینده باد ایران
ﺩﺭﺩ ﺩﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ .... ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ !!!!ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﭼﺮﺍ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻪ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﻓﺘﯽ ﺗﺒﻌﯿﺪ، ﻭﻟﯽ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪﺵ ﺻﺤﯿﺢ ﻭﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ !!ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭ ﻓﻀﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯﺕ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻭﻃﻦ ﭼﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ " ﻫﯿﭻ " ، ﻣﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻧﺸﺪﯾﻢ !!!ﺍﺻﻼ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺍﺧﺘﺼﺎﺻﯽ ﻭ ﺍﺳﮑﻮﺭﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺁﻭﺭﺩﻧﺖ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﮑﻨﻪ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﺑﯿﻔﺘﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭﯾﻤﻮﻥ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ !!! 
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﺭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺧﺎﺭﺟﮑﯿﺶ ﺑﺮﺩﻧﺖ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ !!! 
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻋﮑﺴﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﻮ ﻣﺎﻩ ﺍﻭﻟﺶ ﺧﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺍﺯ ﻻﯼ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ !! 
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﯾﻪ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﺕ ﻻﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩ، ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻋﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﻭ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ . ﺁﯼ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﮐﻢ ﻣﺎ !! 
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﻭﮔﺎﻧﻬﺎ ﺭﻭ ۴۴۴ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻭ ﭼﺮﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﯾﮕﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺁﺯﺍﺩﺷﻮﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﺎ ﻫﻢ ﺗﻮ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﺸﯽ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻭﻥ !! 
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﮔﻔﺘﯽ " ﺁﺏ ﻭ ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ " ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﮔﻔﺘﯽ "ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﻣﺎﻝ ﺧﺮ ﺍﺳﺖ " ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﯿﻢ ﺩﻭ ﺩﻭ ﺗﺎﺭﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺸﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺑﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺧﺮﺍﺑﺘﺮﻩ !!! 
ﻣﻘﺼﺮ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺳﯽ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺗﻮﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﺸﺎﻧﺪﻩ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﻢ ﻧﺰﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﺗﻼﻓﯿﺶ ﺭﻭ ﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ " ﺩﯾﮕﺮ " ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ !!!ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﻓﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺑﺎﻥ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﺕ ﺑﺎﻫﻮﺷﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯿﺪ ....ﮔﻨﺎﻫﮑﺎﺭ ﻣﺎﯾﯿﻢ، ﻧﻪ ﺗﻮ !!به مناسبت یوم المصیبت ده زجر بیچارگی انحطاط انسانی سقوط عشق و همنوع دوستی رفتن به زیر خط فقر برگزیدن نالایقها به عنوان صاحب اختیاران خود به سوگ مینشیم .خدا یا اگه هستی و میشنوی لطفا از جای حق پاشوتا حق  در جای خودش بشینه.



۱۳۹۵ خرداد ۳, دوشنبه

کارت اعتباری دوران امپراطوری هخامنشیان .


 ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﻀﺎﺕ، ﺣﺴﺎﺑﺪﺍﺭﺍﻥ، ﺣﺴﺎبرﺳﺎﻥ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺍﻣﻮﺭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻭ .... ﻟﻮﺡ ﻫﺎﯼ ﮔﻠﯽ داده می شد ﮐﻪ کاربردی ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﻫﺎﯼ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ داشت. به این ترتیب که سقف ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﻔﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ مأمور ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺛﺒﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ وﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻟﻮﺣﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻫﯽ، ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ اقامتگاهﻫﺎﯼ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ کنند. ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﻮﺡ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﺮﻕ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ می شدند و در سال 83 همراه با ۳۰۰ ﻟﻮﺡ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

کیش مهـــر





پیشگفتار مترجم
گاهی از دوستان مسیحی می پرسم دین پیش از مسیحیت دراروپا چه بوده است ؟ غالباً می گویند نمی دانیم . عده ای پس از دوسه روز می گویند : پاگانیسم . درهیچ مأخذی تعریف قابل قبولی از پاگان و پاگانیسم نمی توان یافت ، جز اینکه به هردینی غیر از ادیان یکتاپرستی «پاگانیسم» اطلاق می شود. به عقیده زنده یاد ذبیح بهروز ، ریشه واژه پاگان همان بغ و بغان است .
دربارۀ میترا ومیترائیسم ده ها کتاب ومقاله به زبانهای اروپائی نوشته شده ، اما مهمترین وژؤف ترین پژوهش دربارۀ مهر پرستی توسط زنده یاد ذبیح بهروز ، دکتر محمد مقدم (جُستار دربارۀ مهر وناهید) و استاد دکتر اصلان غفاری نوشته شده که درتحقیقات غربی وارد نشده است . جالب توجه است دردانشنامۀ آزادویکی پدیا (بخش فارسی) نیز اشاره ای به پژوهشهای این بزرگان نیست . حتی درایرانیکا با آن همه هیاهو ، هیچ نظر خوشی نسبت به استاد ذبیح بهروز و تحقیقات گسترده اش نشان داده نمی شود، چه رسد به دائره المعارف بزرگ اسلامی .
ترجمۀ مقالۀ حاضر چیزی برتاریخ نمی افزاید ، اما از دونظر قابل توجه است. نخست اینکه تأکید بیشتری برتأثیر دین ایرانی مهر پرستی برمسیحیت دارد و یادآور این نکته است که مهرپرستی تا چه حد گسترش داشته است . دیگر اینکه برخلاف آنچه گفته می شود مهر پرستی ایرانیان زن ستیز بوده ، ادعائی کاملاً نادرست وبی پایه است . ایرانیان پیش ازظهور زرتشت ، مهر وناهید ( خدایان خورشیدو آب) را می پرستیدندواشکانیان نیز مهرپرست بودند. اگر ادعا شده که ایرانیان پیرایشگر (Puritan ) بودند شاید مربوط به ساسانیان باشدکه همه آثار مادی مهری را ازبین بردند ولی خود ساسانیان نیز ضد زن نبودند. کما اینکه دردورۀ آنان چند شهبانو به پادشاهی رسیدند.. 
مسلماً هردینی درگسترش خود به سرزمین های دیگر رنگ وبوی محلی را می گیرد. شاید این زن ستیزی میترائیسم رومی ریشه در دورۀ اساطیری پیش از ورود میترائیسم روم باستان داشته باشد. ظاهراً قصد پژوهشگران غربی از ضد زن بودن مسیحیت وزن گریزی آبای کلیسای کاتولیک این است که تقصیر را به گردن میترائیسم ودرنهایت ایرانیان بیندازند.
ناگفته پیداست که تبعیض درمورد زنان درادیان الهی بیشتر از ادیان چند خدائی است . بااینهمه مقاله حاضر فقط به تأثیر میترائیسم برروم ، پایگاه اصلی مسیحیت اروپا ، اختصاص دارد. گرچه مهر پرستی درسرتاسر اروپا تا انگلستان گسترده بوده حتی با دقت درتورات می توان تأثیر میترائیسم را درسرزمین موعود دید.درکتاب مقدس گذشته از تکرار داستان توفان ، مگر زمانی که موسی به کوه طوررفت و چهل روز برنگشت، امتش دوباره به گاو- نماد میترائیسم پناه نبردند؟
شاید مشکل دراین باشد که بیشتر پژوهشگران و باستانشناسان اهل مغرب زمینند و خواه ناخواه تحت تأثیر کتاب مقدس . منظور این نیست که آنان انکار حقیقت می کنند. بلکه از کنار حقیقت می گذرند. حتی دانشمندی چون ویل دورانت صاحب تاریخ تمدن همۀ تلاشش این است که تمدن و تاریخ رابراساس تورات توجیه کند.
کلام آخر اینکه خودما ایرانیان، مهر پرستی را به جهان عرضه کردیم وخودما همۀ آثار مادی آن را ازبین بردیم .
بانهایت تأسف پژوهش استادانی چون بهروز، مقدم و غفاری چون به فارسی نوشته شده ، راه به جائی نمی برد. به عنوان مثال استاد غفاری درکتاب ارزشمند خود « قصۀ اسکندرودارا» با دلائل متقن ثابت می کند که اسکندر از خوزستان امروز جلوتر نرفته وحتی کتاب محقق مصری احمد عثمان دربارۀ یوسف (گرچه به زبان انگلیسی نوشته شده) ثابت می کند که احسن القصص یوسف به این صورت که درکتاب مقدس آمده بی پایه است، بی انعکاس می ماند.
میترائیسم یا مهرپرستی
آئین میترا تا سدۀ چهارم میلادی تأثیر عمده ای برمسیحیت داشته . باربارا واکر در دائره المعارف اساطیر و اسرارزنان (1) بروجوه تشابه این دوکیش تأکید کرده است : میترا یا مهر مُنجی ایرانی بود که کیش ومراسمش رقیب عمدۀ مسیحیت دررم بود ودرچهارسدۀ نخست عصر مسیحیت بسیار موفق تر به شمار می رفت . درسال 307 میلادی امپراتورروم میترا را رسماً «حامی امپراتور» برگزید.
مسیحیت بسیاری از جزئیات این دین را زآمیز میترائی را تقلید کرده است . این شباهتهاباعث شد که بعدها مسیحیان، استدلالی به ظاهر قانع کننده بیاورند که شیطان با تقلید از دینی راستین قبل از تولد مسیح پیشدستی کرده است . شباهتها بین مسیحیت و میترائیسم آنقدر نزدیک است که سنت اگوستین (2) اعلام کرد که روحانیون معتقد به میترا همان الوهیتی را عبادت می کردند که خود او عبادت می کند.
میترا دربیست وپنجم دسامبر (چهارم دی ماه) که تولد « خورشید شکست ناپذیر » خوانده می شد ، زاده شد.که بالأخره درسدۀ چهارم میلادی به عنوان تاریخ تولد مسیح برگزیده شد. عده ای می گویند که میترا از پیوند زنای با محارم «خورشید - خدا» با مادرخودش زاده شد. درست مانند مسیح که خدابود ازمادرخدا تولد یافت .. بعضی را عقیده براین است که مادر میترا انسانی میرنده بود.عده ای دیگر می گویند میترا مادر نداشت اما به نحوی اعجاز آمیز از سنگی مؤنث Petra genetrix زاده شد که بوسیلۀآذرخشی قضیب شکل بارور شده بود. میلاد میترا را چوپانان شاهد بودند و مغ ها برایش درغار مقدس زادگاهش هدیه آوردند. میترا مجموعه ای از معجزات معمول را اجرا کرده ، مانند: زنده کردن مرده ، درمان بیمار، شفای کور ولنگ وبیرون کردن شیطان وروح پلید . همانند «پتر» Peterفرزند سنگPetra - میترا نیز کلید دار فرمانروائی بهشت است . پیروزی وعروج او به آسمان دراعتدال ربیعی (نوروز) عید پاک - زمانی که خورشید به نقطۀ اوج خود می رسد- جشن گرفته می شود.
پیش از بازگشت به آسمان ، میترا «شام آخر» رابا دوازده حواری خود - نماینده دوازده منطقه البروج (Zodic) - جشن گرفت.. پرستندگان او به خاطرۀ این مراسم، در خوراکی شعیره ای شامل نان نشانه گذاری با صلیب شرکت می کردند. این یکی از هفت مراسم آئینی میترائی و الگوی هفت عشای ربانی مسیحی است. معتقدان میترا آن را «میزد» می نامیدند که درزبان لاتینی به missa ودرانگلیسی به mass تبدیل شده است . تصویر میترا درسنگ آرامگاه درهمان غاری که مظهر زهدان مادرش بود محوشد؛ او ازآن برآمده بود و گفت دوباره زنده خواهد شد.
میترائیسم مانند مسیحیت اولیه دینی مبتنی برزهد و ریاضت ، و زن ستیز بود. مجامع روحانی آن فقط از مردان مجرد تشکیل می شد. زنان از ورود به معابد میترائی منع می شدند. زنان خانواده های میترائی با کیشمردان کاری نداشتند اما درمعابد مختص خودشان مانند ایسیسIsis، دیانا و جونو درمراسم «مادِربزرگ» Great Motherشرکت می کردند. معتقدان میترائیسم برای حذف زن از اسطوره آفرینش خود ، مادر همه زندگان» درباغ «پردیس» (pairidaeza) را با گاوی به نام «تنها مخلوق» جایگزین کردند. به جای حوا ، این گاو همسر نخستین مردبود. همۀ مخلوقات از خون گاو زاده شدند. با وجود زائیدن عجیب و غریب گاو تقلیدی اززائیدن زنان است . حیوان اخته و قربانی شد و خونش برای باروری سحر آمیز به ماه پاشیده شد.کرۀ ماه منشأ «خون زندگی » ماهانه زنان است .که فرزندان واقعی برروی زمین تولید کنند.
ایرانیان ، پیرایشگر جهان کفر بودند. آنان مهر پرستی را از دین اولیۀ آریائی ها برگرفتندکه چندان پیراسته و منحصر به مردان نبود. بنظر می رسد میترا خدای خورشید هندو ایرانی «مهر» یا میترا و ارونا یکی از دوازده پسر الهه ادیتی (4) لایتناهی مادرمنطقه البروج باشد. یکی دیگر از پسران ادیتی ، آریامن بود که ایرانیان نام کشور خودرا ازاو گرفته اند. پیش ازاینها ظاهراً میترای مؤنث نیز وجودداشته است . هرودوت می گوید ایرانیان الهه آسمان «مهر»یا میترا راداشتند که همسان میلیتاMylitta بزرگ مادر آسوریان بود. لیدیها میترا و آناهیتا - همسرقدیمی اش - را به هم پیوند دادندو میترا- آناهیتای خنثی (هم .زن وهم مرد) ساختندکه با عنوان سابازیوس - آنائیتیس Sabazius-Anaitis شناختندکه همان آئین رازآمیز «ماروکبوتر» آناتولی است. آناهیتا مادر آبها بود و بطور سنتی همسر خدای خورشید که اورا می زاد، بااو عشقبازی می کرد واورا می بلعید.(5)
او بزرگ مادر آناتولی به نام «ما» Maشناخته می شد. میترا روح آتش، روشنائی وخورشید بااو آمیزش کرد . بنا به اسطوره میترائی ، آب «عنصر» آناهیتا ، درتوفان ازلی جهان راغرقه کرد؛ زمانی که مردی کشتی ساخت وخود وگله اش را نجات داد. ظاهراً داستان برپایه توفان هندی مانو Manuاست که توسط اساطیر ایرانی و بابلی انتقال یافته وبعدها به صورت روایتی مخدوش و تحریف شده ازآن درسفر پیدایش کتاب مقدس سردرآورده است .(6)
طبق بحث آخرت میترائی آنچه با آب شروع می شود با آتش ختم می شود. نبرد بین نیروهای روشنائی وتاریکی درآخرالزمان ، زمین را با آشوب و آتش نابود خواهد کرد. افراد شریفی که تعالیم روحانیون میترائی را دنبال کرده اند ، به روح روشنائی می پیوندندونجات خواهند یافت . گناهکاران که آموزه های دیگررا پیروی کرده اند بااهریمن ودیگر فرشتگان رانده شده به دوزخ پرتاب خواهند شد. عقیدۀ رستگاری مسیحی تقریباً بطور کامل محصول این مبحث آخرت ایرانی است که بوسیلۀ زاهدان وگوشه نشینان سامی و خورشید پرستانی مانند سینیونها(7) پذیرفته شده وهمچنین تأثیر میترائیسم رابرانضباط سخت گیرانه سپاهیان رومی می توان دید. تحت فرمانروائی امپراتورانی چون جولیان و کومودوس، میترا حامی والای ارتش روم بود. مسیحیان باتماس مداوم با میترائیسم ، خودرا سربازان مسیح می نامیدند و منجی خودرا فروغ جهان ، رب النوع خورشید( Helios ) وخورشید دادگستر می دانستندوروزتعطیلی خودرا Sun-day (یکشنبه)جشن می گیرند، نه شنبه ( شابات یهودیان) . آنان ادعا می کردند مرگ منجی شان درروز کسوف خورشید بوده و هفت شعیرۀ میترائی را پذیرفته بودند. مانند معتقدان به میترائیسم ، مسیحیان رسم غسل تعمید را برگزار می کردند تا پس از مرگ از دنیای خاکی به آسمان بالا عروج کنند، درحالی که ناپاکان (غسل تعمید نشدگان) به تاریکی به زیر کشیده خواهند شد.
غار - معبد میترا درتپۀ واتیکان به وسیلۀ مسیحیان در 376 میلادی تسخیر شد. مسیحیان حتی عنوان عالی ترین مقام میترائیسم «پدر پدران»Pater Patrum (8) را به خود اختصاص دادند که به پاپا و پاپ بدل شد. میترائیسم حتی دربسیاری از تعالیم مسیحیت مانوی Manichean Christianity واردشد وبیش از هزار سال بررقیب قدیمی اش ادامه داد.
جشن میترائی « عید تجلی یا خاج شویان (Epiphany ) به نشانۀ ورود روحانیون خورشید یا مُغ ها درزادگاه منجی درسال 813 میلادی بوسیلۀ کلیسای مسیحی پذیرفته شد.
برگرفته از : سایت رسانه گروهی پارس .

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

بمناسبت اول ماه مـــی روز جهانی کارگر / انقلاب سفید 1341 و جایگاه کارگــران ایـــران


انقلاب سفید شاه ومردم  یکی از بزرگترین و بنیادی 

ترین کارهائی بود که پادشاه فقید ایران محمد رضاشاه پهلوی  در مورد ایران انجام داد که هنوز بعد از 55 سال نمونه آن در هیچ کشوری نه دیده شده و نه شنیده شده است, سهیم کردن کارگران در سهام کارخانه ها به این معنا بود که کارگران علاوه بر حقوق ماهانه که دریافت میکردند در انتهای سال سود کارخانه حساب میشد و کارگران این کارخانه در این سود شریک و سهیم میشدند و اینطور شاهنشاه میخواست که کارگران کارخانه را مال خود بدانند و در نو آوری و بازدهی کارخانه همت کنند و ایران رو تبدیل به یک صادر کننده بزرگ در جهان نمایند, که اگر اینکارفقط چند سال ادامه پیدا میکرد, تمام کارگران در سرتاسر ایران شاید در آمدی که از این سود داشتند بیشتر از حقوق ماهانه آنها در سال میشد و با اینکار به رشد و شکوفائی کارخانه و محل کار خود همت میکردند چون سود آنها هم بود, آیا واقعا ایده ای زیباتر و بزرگتر از این سراغ دارید؟
از طرف دیگر از خوابیدن پول و جمع شدن آن در یک طبقه جلوگیری میشد حتی حکومت سوسیالیستی مانند آلمان هم چنین کاری را نکرده است چه کسی میتواند بگوید که سوسیالیست تر از شاهنشاه بوده است؟ کدام حکومت سوسیالیست و کارگری اینطور به طبقه زحمت کشان نگاه کرده است؟ انقلاب سفید واقعا همانطور که از نامش هم معلوم بود یک انقلاب در صنعت و فرهنگ و تاریخ ما بود که متاسفانه به دست نسل گذشته این درخت به میوه ننشست و توسط بیگانگان قطع شد به امید اینکه شاهزاده و همه ما در آینده ایران این طرح رو دوباره زنده کرده و جامعه ای مرفه و با فرهنگ با انضباتی با کوشش خود بسازیم و به آرزوی شاهنشاه آریامهر جامعه عمل بپوشانیم,

 نام و یاد و راهش جاوید