۱۳۹۷ مرداد ۵, جمعه

زمانی که رضا شاه پابرحلقوم انگلیسیها گذاشت! (شیخ خزئل )


بقلم : شمشاد امیری
“در سال ۱۹۲۲ قراردادی بین سروان “پرسی زاخاریاکاکس “وخزعل به امضا رسید که سرآغاز همدلی یک تبعه ایرانی با اتباع بیگانه
 بودچنین آمده است :
“دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان آماده است تا حمایت لازم را از شما به عمل آورد به نحوی که راه حل رضایت بخشی در صورت هرگونه تجاوز حکومت ایران به قلمرو شما به عمل آورد وحقوق شما را نسبت به دارایی تان در ایران به رسمیت بشناسد
وسوسه انگلیسی ها ضعف دولت مرکزی قاجار وهرج ومرج ناشی از دوران مشروطیت شیخ خزعل را به فکر خودمختاری انداخت.خزعل در سال ۱۹۲۲ (۱۳۰۰ خ)با کمک کنسول انگلیس در اهواز عشایر عرب وبختیاری را متحد یاخت وداعیه “عربستان آزاد”را برای اولین بار به طور رسمی اعلام وخودرا “امیر عربستان”خواند!
همزمان عوامل انگلیس در بغداد قاهره وسوریه با درج مقالاتی که سوژه های آن از آرشیو “ام ۱۵ “تامین می شد بر تنور تجزیه خوزستان هیزم می افزودند واعراب خوزستان را که همیشه در راه ایران جانبازی وفداکاری کرده بودند علیه استقلال کشور می شوراندند.
خزعل به دلیل وابستگی به سیاست استعماری انگلیس وبه جهت سرپیچی از اوامر دولت باید تنبیه می شد و رضاشاه در سفرنامه خوزستان به ماجرای خزعل اینگونه می نگرد:
“من نمی توانستم در مرکز مملکت بنشینم وببینم که جراید بین النهرین(عراق)وشامات(سوریه) خوزستان را یک الت عربی معرفی کرده خزعل عرب را امیر بلاستقلال آن معرفی می کنند…”
شیخ خزعل با میرزا علی اصغر خان اتابک ودیگر درباریان نزدیک شده ودوستی می نمود وهمیشه دلهای آنان را با پیشکش و پول می خرید و نتیجه این تدبیرها بود که حکومت اودر خرمشهر وفلاحیه(شادگان)از حکومت خوزستان جدا ویکسره با تهران سروکار داشت سپس هم حکمرانی اهواز را به او بخشیدند.نیز در سال ۱۳۱۹ ه ق زمینهای اینسوی کارون را که خالصه دولت بود با چند دیه به فرمان شاه به او واگذاردند .گویا اتابک همیشه هوادار شیخ بود وبرپیشرفت کار اومی کوشید.نیز شیخ دختر نظام السلطنه را گرفته بود که این زمان یکی از نزدیکان شاه بود همچنان دختر برادر شاهزاده عبدالمجیدعین الدوله را به زنی داشت که از درباریان بسیار نزدیک بود .شیخ را به جای معزالسلطنه لقب سردار اقدس دادندواز درجه امیرتومانی به رتبه امیر نویانی بالایش بردند.از آنسوشیخ دست ستم براعراب دراز کرده وجاسوسان اوهمه جا پراکنده شده بودندوهمینکه به کسی بدگمان مشدند اورا ازمیان برمی داشتند.
در سال ۱۳۲۰ ه ق مشایخ نصار وادریس ومقدم که سه تیره از عشیره کعب می باشند با هم پیمان بستند که شیخ را از میان بردارند یکی از ایشان پیمان شکنی کرده وخبر را به شیخ داد وهر چهار تن را دستور دادکه به زندان فیلیه (در خرمشهر)برده ودر آنجا همگی مردند.
یکی از شاهکارهای خزعل این بود که هرکدام از شیوخی که از پرداخت مالیات عشیره خود باز می ماندخزعل از دولت می خواست که مالیات آن عشیره را نیز سرجمع اونماید.دولت نیز که در آن سالها حال پایداری نداشته سرگرم پیش آمدهای دیگر بود از آن پیشنهاد خزعل خشنود گردیده بیدرنگ اختیار آن عشیره را نیزبه وی می سپرد.اونیز نخستین کاری که می کرد آن بود که شیخ آن عشیره را بیرون کرده ویا به زندان می سپرد ویکی از بستگان خودرا به جای او می گذاشت.خزعل به آرزوهای خود چندان دلبستگی داشت که در راه آن از هر گونه خونریزی دریغ نمی کرد.
در سال ۱۳۲۵ ه ق “عبدالمسیح انطاکی “به خرمشهر رفته خودرا بسته به شیخ ساخت .اودر قصیده هایی داد چاپلوسی وفرومایگی را به پای شیخ نثار کرده شیخ را پادشاه عربستان نامیده .بسیار خنده آور است که این شاعر نادان از خود شیخ خزعل پادشاه واز پسر بزرگتر شیخ “شیخ جاسب”ولیعهد واز حاجی محمد علی رئیس التجار که پیشکار شیخ بود الوزیرالاکبر تراشیده با آن که خود شاعرک می گوید که در بالای کوشک قیلیه در خرمشهر وبربالای کشتی شیخ درفش شیروخورشید زده می شد.
خزعل سالانه هزارها لیره برای مسیح انطاکی و دیگر روزنامه نگاران مصر وعراق می فرستاد که در روزنامه ها ومجله های خود اورا امیر عربستان بنویسند.مبلغ گزافی به شعرای چاپلوس و یاوه سرا وبه سیاحان دریوزه گر عراق وشام ومصر وحجاز می بخشید که در میان عرب اورا به نام “المحسن الکبیر”مشهور گردانند.
اگر کسانی معتقدند که رضاشاه را انگلیسیها برروی کار آوردند باید پاسخ لازم را به تاریخ بدهند که چگونه یک عامل انگلیسی توانست پابرحلقوم انگلیسیها نهد وقرار دادهای خزعل وانگلیسیها را زیر پا های خود له کند وعلی رغم خشم واعتراض وزارت خارجه انگلستان به خوزستان لشگر کشد وبساط توطئه تجزیه خوزستان را برچیند؟!
رضا شاه ابتدا خزعل را به اطاعت فراخواند اما پاسخ اوچنین بود:
“من اصلا شخص شما را به ریاست دولت نمی شناسم شما غاصبی هستید که شاه قانونی ومشروطه مملکت را بیگناه بیرون کرده وپایتخت را اشغال کرده اید وغاصبانه بر قوای دولتی دست انداخته اید”!
کسی که خود فرمان از انگلیسیها دارد رضاشاه را غاصب می نامد!شیخ خزعل پس از ارسال این جوابیه با اشاره اربابان کمیته ایی تشکیل دادبه نام “قیام سعادت”و/ان گاه طوماری با امضای ۱۵ هزار نفر به جامعه بین الملل فرستاد ودر خواست کرد که از تجاوز رضا خان به قلمرو! او جلوگیری شود وسپس نامه ایی به کنسول انگلیس در اهواز نوشت و تقاضاهایش را به شرح زیر بیان کرد:
۱- یک نفر سرباز ایرانی در عربستان(خوزستان)نماند.
۲- تمام فرامین من تائید وتصدیق شود.
۳- مالیاتی که بر عهده من است باید به همان میزان سابق باشد.
۴-انگلستان باید قول هایی که به من داده وقراردادهایی که با من بسته عمل کند.
۵- تامن زده ام مصالح دولت انگلیس را حفظ خواهم کرد!
از نویسندگان قومگرا باید پرسیدکه اگر کسی عامل دولت انگلیس را از سریر قدرت پائین بکشد ودر برابر مطامع بیگانگان قد علم کند ایا گفتمان نژادپرستانه را به ایران تحمیل کرده است؟
به هر روی رضا شاه تصمیمش را در مورد خوزستان گرفته بود .
اودر سفرنامه اش می نویسد:
“تصمیم من تزلزل ناپذیر وبا هر قوه ایی که باشد عربستان مصنوعی را به همان نام اصلی خود خوزستان تبدیل وآن ایالت را جزء لایتجزای وطن خود خواهم کرد وبه یک عرب وطن فروش اجازه نخواهم داد به اتکای جراید بین النهرین وتبلیغات خارجی خودرا امیر مستقل خوانده یکی از بزرگترین ایلات ایران یا بارگاه سلاطین صاحب جاه را ملعبه دستهای جنایتکار خود سازد.”
سردار سپه به هنگام عزیمت به خوزستان با #مخالفت رسمی “#سرپرسی لورن”وزیر مختار انگلستان در تهران مواجه شد.نامه اعتراضیه به شرح زیر است:
دولت پادشاه انگلستان حال ناگزیرند اظهار نمایند که دیگر نمی توانند به شیخ محمره وبختیاری ها فشار وارد آورند که آنها به سکوت خود ادامه دهند.هرگاه عملیات فعلی کارگزاران ایران موجب وارد شدن صدمه وخسارت جانی به اتباع انگلیسی گردد.دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان برای خود این حق را حفظ می کند که به هر نحو وطریق که صلاح ومقتضی بداند از طرف خود اقداماتی برای حفظ وحراست جانی ومالی رعایای انگلیسی به عمل آورند.”
دومین یادداشت سفارت انگلستان در تهران که عصر همان روز ارسال شد چنین است:
باید خاطر آن جناب را مستحضر سازیم که در ماه نوامبر ۱۹۲۴ میلادی(۱۲۹۲ خورشیدی)دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان اطمینانهای رسمی به جناب اجل شیخ محمره داده اند که در صورت وقوع تجاوزی از طرف دولت علیه نسبت به حوزه اقتدار معزی الیه نسبت به حقوق شناخته شده او یا نسبت به اموال وعلاقه ایشان در ایران حاضر خواهند بود برای تحصیل راه حلی که نسبت به خود ایشان مساعدت لازم را بنمایند.دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان جمیع مساعی خودرا به کار خواهند برد که شیخ را در وضعیت فعلی واستقلال محلی نگاه دارد.

رضا شاه هردو این یادداشت ها را به سفارت انگلیس بازگرداند وان را خلاف حق حاکمیت واستقلال ایران دانست در همان روز وزارت خارجه کشور به دستور رضا شاه پاسخ به شرح زیر به سفارت انگلستان فرستاد:
نظر اولیای دولت علیه در این اقدام این بود که چون مضمون مراسله ها را کاملا مخالف اصول قانونیبین المللی وحق سیادت واستقلال ایران می دانستند مراسله مزبور رد شود.
دولت انگلستان که حریفی چون رضا شاه را سرسخت وغیر قابل انعطاف می دید به فکر مداحله نظامی افتاد وبصره را به انبار تسلیحات مبدل کرد که ازآن طریق برای شیخ خزعل سلاح فرستاده شود!
در اسناد وزارت خارجه انگلستان در این مورد چنین آمده:اگر بهانه برای اعزام نیروهای نظامی به دست نیاید ونیروهای ایرانی برای اشغال اراضی شیخ ابراز عزم راسخ نمایند آن وقت ما باید شورش در میان اعراب ایجاد کنیم تادر نتیجه شورش مذکور خطراتی برای لوله های نفتی به وجود آید سپس با پیاده کردن نیرو در اهواز نقشه وزیر جنگ (سردارسپه) را باطل نموده وبراو سبقت جوییم!
به هر روی سردارسپه وزیر جنگ ونخست وزیر ایران در ۱۵ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی به خوزستان رفت وبه خوابهای آشفته ای که لردکرزن وزیر خارجه انگلستان دیده بود وقعی نگذاشت وبرخلاف رئیس الوزراهای پیشین که از ترس انگلیس چشم بر اعمال خزعل بسته بودند با چشمانی باز به سوی خوزستان شتافت تا خزعل صاحب مدال از پادشاه انگلیس را یا وادار به اطاعت از حکومت کند ویا او و اندیشه اش را در خاک های سوزان خوزستان دفن کند وداغ بیگانه پرستی را از چهره طوایف وطن پرست عرب زبان بزداید.
در همین حال خزعل در پی آن بود که نیروهایی را برای مفبله با رضا شاه جمع آوری کند وفرستادگانی را به نزد خانهای بختیاری ولر وقشقایی گسیل داشت ننگین ترین کار وی این بود که برخی از روزنامه نگاران عراق را که جیره خوار وی بودند را واداشت تا مقاله هایی به دشمنی رضا شاه بنویسند وبدگوییهایی به ایران وایرانیان داشته باشند!همچنین تلگرافی برای مشایخ عرب ودیگر بزرگان خوزستان وعلمای نجف فرستاد .آقا میرزا حسین نائینی وآقا میرزا ابولحسن اصفهانی که بزرگترین مجتهد در نجف بودند خزعل را می شناختند واز سیاهکاریهای وی آگاه بودند فتوی نوشتند که هرکه بردشمنی دولت ایران برخیزد از اسلام بیرون رفته واین فتوی در روزنامه ها چاپ شد.
با همه این کارها خزعل نتوانست در برابر رضا شاه تاب مقاومت بیاورد ودر تاریخ ۱۵ آذر۱۳۰۳ خزعل در بیرون از اهواز به استقبال رضا شاه رفت واز همه مهمتر اینکه اهواز وخوزستان بدون خونریزی به آغوش وطن بازگشتن
د.

۱۳۹۷ تیر ۲۸, پنجشنبه

کنفرانس گوادالوپ > گندی که کشورهای مطرح اروپائی زدند



در سال 1357 سه کشورانگلستان، فرانسه و آلمان، به خاطر دردی که از عدم رعایت حقوق بشر درایران زمان شاه داشتند و در غم ملت ایران خواب وآرام شان بریده شده بود، سران شان همراه با با رییس جمهوری امریکا در جزیرۀ مستعمرۀ فرانسه به نام گوادلُپ گرد آمدند تا به زعم خود مردم زیر فشارایران  زمان شاه را برهانند تا کشور با دست رهبری مذهبی اداره ومردم از مواهب آزادی وبرابری از هرجهت وبابت برخوردارشوند که با کمکهای بی دریغ این دولتها نسبت به کمونیستها ومذهبی های شیعی وجبهۀ ملی ها، رژیم پادشاهی مشروطه ساقط ورژیم مذهبی از بهمن ماه 1357 درمیهن مان بر سر کار آمد واز آن پس بود که وجدان رنج کشیده ی سران کشورهای دست اندر کارنامبرده آرام گرفت وتوانستند با خیالی آسوده شبها سر بر بالین بگذارند وحتا کار به جایی کشید که «کورت والد هایم» دبیر کل سازمان ملل که چندی پیش ازسقوط شاه ، با چهره ای خندان ومتواضع و در حالیکه به عنوان سپاس از شاهدخت اشرف پهلوی به خاطر چکی که ازسوی شاه  برای کمک به یک برنامه ی توسعۀ سازمان ملل دریافت کرده بود، دست در دست او داشت. به محض روی کار آمدن رژیم اسلامی درایران، در صدد برآمده بود که شاه را به محاکمه بکشاند!  گفتنی است که همین جناب چندی بعد به خاطر همکاری با نازیهای آلمان دستش تا مرفق در جنایات هیتلر آغشته بود و سر وصدای زیادی بر علیه او به راه افتاده بود ودولت وقت اسراییل خواهان محاکمۀ او شده بود.

[[در زمان شاه، حقوق بشر کاملا رعايت میشد، و دردی که چهار کشور داشتند در اين رابطه نبود، تنها دردشان درد نفت بود. ما بعدا ديديم خيلی ها از جمله اکبر گنجی نوشت، ما در مورد زندانی ها در مورد شکنجه و ده ها مورد ديگر دروغ میگفتيم، روزنامه ها و رسانه ها دروغ میگفتند، درد غرب درد نفت بود نه درد «حقوق بشر» ح-ک]]

اما چندان به درازا نکشید که بنا به ضرب المثل مشهور؛ مسجدی را که دولت امریکا ساخته بود، با تسخیرسفارت امریکا از سوی چندین به ظاهر دانشجوی پیرو خط امام وبه گروگان گرفتن 52 دیپلمات امریکا، کمرش را زد واولین ترور اسلامی نیز درخارج از کشوردر خاک امریکا زیر ریش جناب آقای «جیمی خان» به دست یک  امریکایی به نام «دیوید بلفید» انجام می شود وبه ایران می گریزد ومورد استقبال گرم خمینی قرار می گیرد وبه آلاف واولوفی هم می رسد ویکی از تروریستهای مذهبی به نام محسن مخملباف که اینک چند سالی است درخارج از کشور دم از آزادی وحقوق بشر می زند، ازاین تروریست  در فیلم« سفرقندهار» به هنوان یکی از ستاره ها بهره می گیرد!

رژیم جمهوری اسلامی در اروپا نیزاز طریق عوامل خود مرتکب ده ها ترورشخصیّت های سیاسی مخالف می شود که لیست آن برای همگان روشن است، اما به جزماجرای ترور رستوران «میکونوس» که در دادگاهی در آلمان پی گیری شد، بقیّۀ ترورها را دولتهای همان کشورهایی که در زمان شاه از عدم رعایت حقوق بشر درایران؛ خواب آرام نداشتند وچند کشور دیگر اروپایی ازجمله اتریش وایتالیا ووو- نیزبه خاطر آن بی خوابیها؛ چشمهای شان را برهم نهادند تا دمی بیاسایند!! جالب تر آنکه جناب «ژاک شیراک» رییس جمهوری وقت فرانسه، کشور مِدّعی مهد آزادی وحقوق بشر که ترورهای زیادی از سوی گردانندگان اسلامی در ایران، در آن کشور انجام شده بود، دربرابر پرسش خبرنگاری گفته بود که برای ما مصالح ملی ما مطرح است، به زبان ساده اینکه حقوق بشری را که به دیگران حُقنه می کردیم، به خاطر تأمین منافع ما بود، چه کشکی چه پشمی!؟

امریکا به درستی ویا نادرستی هرچه که هست ازتوافق برجام خارج شد، کاری که بنا به گفته ی وتأکید خامنه ای رهبر رژیم قرار بود اگر امریکا توافقنامه برجام را پاره کند، او دستور آتش زدنش را بدهد که دیدیم بنابرگفته ی خامنه ای چند تنی در مجلس شورای اسلامی در برابر دوربیت، توافقنامه را آتش زدند وخیال دلواپسان نیز که از چندی پیش مخالف چنین توافقی بودند آسوده شد، حال چگونه است که سه کشور شرکت کننده در گوادلُپ، خواب وآرام شان از کنار کشیدن امریکا بُریده شده است ومی کوشند راهی پیدا کنند تا بتوانند با آخوندها روابط اقتصادی داشته باشند!؟ مگر آنقدر گول ونادنند که ندانند هر دولتی که پس از این زالوها بر سرکار بیاید؛ ناگزیر است با آنان روابط اقتصادی داشته باشند؟

پاسخ بدون تردید این است که می دانند وخوب هم می دانند، ولی این راهم می دانند که دولت پس از برچیده شدن بساط آخوندها، با شرکتها ی این کشور ها وارد رانت خواری وبده بستانهای در پرده از بیت المال نخواهند شد، در غیر اینصورت اینهمه جوش وجلا برای پایداری برجام وپشتیبانی ازرژیمی آنچنانی نمی کردند.

[[فشاری که از نظر تحريم ها و زدوبند های تجاری به «ايران» وارد میشود در رابطه با تسخير بانک مرکزی از سوی خزانه داری آمريکا (بخوانيد راکفلر و روتچيلد ها.. ) است، اروپا هم در پی آن است در برابر خزانه داری آمريکا مقاومت کند، وبرای اينکار ايران را فدا میکنند، فشار ها را جا خالی میدهند تا کشوری مانند ايران تحمل کند... نگرانی اروپا اين است که پس از فروپاشی رژيم اسلامی آمريکا همه سهم تجارت، نفت، گاز، صنعت و توسعه صنعتی و اقتصادی را يکجانبه تصاحب نکند، به همين دليل میخواهند ريشه ای در ايران رشد بدهند که هم از امروز و هم از فردای ايران «شير بدوشند».. ح-ک]]

آری دلیل سقوط شاه به اتهام ؟ عدم رعایت موازین حقوق بشر از سوی این مدّعیان حقوق بشربا همه ی فریادهایی که طیّ چهل سال زمامداری مذهبی ها در ایران، به اوج آسمان رسیده است، با همه ی آدم کشی ها ی به دور از موازین حقوقی این رژیم فاسد ومخالف حقوق بشر، با همه ی دزدی ها وفساد، با همه ی تنگناهایی که به بهانه ی مذهب از برای مردم فراهم آورده اند، با همه ی فشار بر روی نیمی از مردم در بند به عنوان بانوان، با همه ی ظلم ومضایقی که در حق  اقلیّت های مذهبی ایرانی روا می دارند، با همه ی دخالت وایجادآشوب در منطقه ووو-   معمایی نیست که بر اهل بصیرت پوشیده مانده باشد وآن اینکه شاه تأمین کننده ی منافع آنچنانی آن دولتها به آنگونه که گردانندگان رژیم اسلامی تأمین می کنند نبود. 
ک .ر–
17 ژوییه2018  

۱۳۹۷ تیر ۱۳, چهارشنبه

بمناسبت فرارسیدن 18 تیر قیام دلاوران نوژه « پایگاه شاهرخی همدان »


 امسـال 18تیــر را پــر خــروش تر از همیشه به کابـوس حاکـمان بـدل کنیــم !
خیزش شاهرخی (قیام شاهرخی همدان)، زمانی سازمان داده شد، که آخوندها، سرمست حکومترانی و کشتار و چپاول بودند، و همدستان و یاران آنها، در همه ارگانهای ریز و درشت حکومتی، برای گرفتن شغل و درجه و مقام، از سر و کول هم، بالا می رفتند.
جانباخته تیمسار آیت محققی، بهمراه 300 تن از یارانش، بر آن شده بودند، که با یک عملیات ضربتی و غافلگیر کننده، رژیم را از پای درآورده و به حکومت ننگین اسلامی پایان بخشند، اما، با خیانت مشترک، ایادی درونی و بیرونی، در روز انجام عملیات دستگیر، و همگی تیرباران شدند
تیمسار آیت محققی، بعنوان قهرمان اصلی این عملیات، زیر شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت، و حتا رژیم از جریان محاکمه او فیلم نیز تهیه کرد. او قهرمانانه، به پرسش های حاکم شرع پاسخ داده بود.

آقای محققی: شما، اعلام کردید که می خواستید منزل امام را بمباران کنید، آیا این صحت دارد؟
تیمسار محققی: من طبق برنامه قرار بود، ابتدا، دیوار صوتی را در نزدیکی تهران بشکنم و آنگاه جماران و بیت امام را بمباران کنم..
قاضی شرع: شما فکر نکردید که با این کار، جان امام ممکن آسیب ببیند؟
ما، برای نجات مردم و میهن، حتا اگر لازم بود، سران دیگر رژیم را نیز، از بین می بردیم، زیرا ایران و مردم برای ما مطرح بود.....

او دلاورانه و استوار، چون سرو، ایستاد، و برای ایستادگی اش؛ سوراخ سوراخ شد....

از کیوان دشتی

رژیم تبه‌کار می‌خواهد مردم ما را از فردای براندازی بترساند » شاهزاده رضا پهلوی



هم‌میهنانم!
رژیم تبه‌کار می‌خواهد مردم ما را از فردای براندازی بترساند.
پرسش این است: شمایی که اقتصاد کشور را ورشکسته کرده‌‌اید منابع آب و خاک کشور را از بین‌برده‌اید جو خفقان و بی اعتمادی و بی عدالتی را حاکم، و حقوق شهروندی را پای‌مال کرده‌اید،و ایران‌مان را به انزوای بین‌المللی کشانده‌اید، از کدام آرامش و آسایش و امنیت صحبت میکنید؟
شما با ایجاد بحران اقتصادی‌ای که گرانی افسار گسیخته، بیکاری روزافزون و سقوط ارزش پول ملی را به‌بارآورده‌ است، به جای بازسازی کشورمان، پول نفت و گاز را
صرف جنگ‌های نیابتی در منطقه می‌کنید.
شما با کشاورزی ناکارآمد، مدیریت ناهوشمندانه آب و نابودی منابع خاک،
چنان خسارتی به بار آورده‌اید که نسل‌های بعدی باید هزینه اشتباهات شما را بپردازند.
هر نوع آزادی سیاسی و اجتماعی را سلب کرده‌اید. با نادیده گرفتن زنان، توانایی نیمی از جمعیت کشور را به‌ هدر داده‌اید. با تبعیض سیستماتیک، اقلیت‌های دینی، قومی و جنسیتی را سرکوب کرده‌اید.
شما که با رفتار ستیزه ‌جویانه خود تحریم‌های بین‌المللی را بر مردم ایران تحمیل کرده‌اید، از کدام آرامش و آسایش و امنیت صحبت میکنید؟
ما آماده ایم با کمک استعداد های ایرانی داخل و جلب کارشناسان ایرانی که به جلای میهن محکوم شان کرده اید دوباره ایرانمان را بسازیم.

Like
Comment