۱۳۹۷ آذر ۷, چهارشنبه

به یاد پروفسور دکتر مسعود انصاری .


دکتر مسعود انصاری
یکی از بنیانگذاران فرزانه حرکت روشنگری عصر جدید ایران بود که در تاریخ
یازده سپتامبر 2014 میلادی در واشینگتن دی سی بعلت ایست قلبی در گذشت. زنده یاد دکتر مسعود انصاری ، همراه با سردار کورش آریا منش ، زنده یاد ستار سلیمی ( آله دالفک ) ودکتر لطف اله روزبهانی ، مشعل روشنگری را در یکی از تاریکترین و مصیبت بار ترین دوران سرزمین ما تحت فرنام پیام آزادگان افروخته و در پیشاپیش کاروان روشنگری به حرکت در آوردند . پیوستن انبوه کثیری از ایرانیان به حرکت روشنگری را میتوان نتیجه تلاش یک عمر زنده یاد دکتر انصاری و دیگر پیشتازان راه روشنگری دانست . ملتی که می خواهد با آگاهی های کسب شده ، دست به یک خانه تکانی فرهنگی ( نوزائی عقلانی ) بزند که بیش از یکهزار سال اجدادش از انجام آن غفلت کرده بودند .دکتر مسعود انصاری ، در دوم دسامبر 1927 میلادی ( ده آذر ماه 1306 خورشیدی ) در تهران بدنیا آمد . پس از گذاراندن دوران دبیرستان و دریافت دیپلم ادبی در سال 1329 خورشیدی به دانشکده پلیس که در آن زمان آموزشگاه عالی پلیس خوانده میشد رفت .دکتر مسعود انصاری ، پس از اتمام تحصیل ، افسر موتور سوار پلیس شد. ستوان انصاری ، افسری بود دلیر و درستکار و خواهان علم و دانش .او برای ورود به دانشکده حقوق دانشگاه تهران بدون اجازه کارگزینی شهربانی ثبت نام می کند ، غافل از آنکه دکتر صفدری رئیس دانشکده حقوق با سرهنگ رجائی رئیس کار گزینی شهربانی دوستی دارد . سرهنگ رجائی از ستوان انصاری می خواهد که از رفتن به دانشکده حقوق چشم پوشی کند که انصاری نمی پذیرد . ستوان انصاری به بندر گناوه تبعید میشود . پس از مراجعت به تهران ، سروان انصاری در مقابل فساد حاکم درشهربانی که تعدادی با گرفتن پول ، گواهینامه به افراد میدادند ، می ایستد و این بار همراه با 23 افسر به اتهام مخالفت با رژیم محکوم شده ، اورا به خارک تبعید و مابقی را در اختیار وزارت کار قرار میدهند . در سال 1343 خورشیدی ، سر گرد مسعود انصاری برنده جایزه سلطنتی بهترین کتاب سال تحت فرنام ناسیونالیسم شده و جایزه خود را از دست شاه فقید دریافت می کند . در سال 1343 خورشیدی ، سرگرد انصاری به ریاست اداره روابط عمومی شهربانی کل کشور منصوب میشود که پستی همطراز با سرتیپی بود . دکتر انصاری ، پس از گرفتن دکترای حقوق در موسسات آموزش عالی به تدریس پرداخته و تا باز نشستگی زود رس خود ، به کار مورد علاقه اش که تدریس زبان انگلیسی بود ادامه میدهد . در سال 1336 خورشیدی در کنکور اعزام افسران شهربانی در برنامه اصل چهار شرکت و به آمریکا میرود . او از دانشگاه جان هاوپکینز دکترای حقوق در رشته جرم شناسی را دریافت نموده و سپس دکترای هیپنوتیزم خود را میگیرد
دفتر کار دکتر انصاری
انتشار نشریه پیام آزادگان ، پس از کشته شدن سردار آریا منش , توسط زنده یاد دکتر انصاری صورت میگرفت که در سال 2005 میلادی این مهم به دکتر لطف اله روزبهانی واگذار شد از زنده یاد دکتر مسعود انصاری کتابهای بسیاری در دسترس میباشد که میتوانید آنها را در بخش کتابخانه اینتر نتی پیام آزادگان بخوانید . بی شک نام دکتر مسعود انصاری در تاریخ فرهنگ پویا و شکوهمند ایران جاودانه خواهد ماند

۱۳۹۷ مرداد ۲۲, دوشنبه

در مقابل پذیرش قرارداد ترکمانچای دیگر توسط رژیم و تجزیه کشور چه باید کرد؟ / دکتر امید مهر


مقدمه- رژيم حقوقي درياي مازندران، بر پايه‌ي دو 
قرارداد «دوستي» (1300 خورشيدي / 1921 ميلادي) و «بازرگاني و درياپيمايي» (1319 خورشيدي / 1940 ميلادي)، ميان دولت‌هاي ايران و اتحاد جماهير شوروي سابق استوار است. بر پايه‌ي فصل يازدهم قرارداد «دوستي» هر دو دولت از حق برابر كشتي‌راني آزاد در درياي مازندران برخوردار هستند و در قرارداد «بازرگاني و درياپيمايي» به حق بهره‌گيري يكسان و انحصاري دو دولت از اين دريا، چه از نظر كشتي‌راني (ماده‌ي 13) و چه از نظر استفاده از منابع طبيعي (بند 4 ماده‌ي 12)، به گونه‌اي روشن و غير قابل تغيير اشاره شده و از آن‌جا كه تحديد حدودي در درياي مزبور ميان ايران و شوروي به عمل نيامد، مالكيت و حاكميت دو دولت بر اين دريا به گونه‌ي مشاع و برابر است.) در سال 1370 (1991 ميلادي) با فروپاشي اتحاد شوروي از آن 15 واحد سياسي سر برآوردند. كه رهبران همه‌ي آنها ـ از جمله چهار جمهوري‌ پديدآمده در كنار درياي مازندران (فدراسيون روسيه و جمهوري‌هاي قزاقستان، تركمنستان و آذربايجان «اران») ـ بر پايه‌ي اصل پذيرفته‌شده‌ي «جانشيني‌ دولت‌ها» در حقوق بين‌الملل، طي دو نشست در آلماآتي (پايتخت وقت قزاقستان ـ 1370) و مينسك (پايتخت بلاروس ـ 1373)، اعلام كردند. كه به عنوان ميراث‌بران اتحاد شوروي، همه‌ي قراردادها و تعهدات اتحاد مزبور ـ از جمله قراردادهاي 1921 و 1940 ـ را به رسميت شناخته و محترم مي‌دارند. از اين‌رو اين همسايگان آبي ما، تنها مالكيت و حاكميت 50 درصد از درياي مازندران را به گونه‌ي مشاع در اختيار دارند و مي‌بايست نخست بر سر تقسيم آن در ميان خود به توافق برسند و سپس با ايران بر سر تعيين رژيم حقوقي نوين درياي مازندران به گفت‌وگو بنشينند.هر دوی این قراردادها که ، حق 50 در صدی ایران را ازین دریا تضمین مینمود.بعنوان یک سند تاریخی ،ثبت سازمان ملل متحد گردید.
وضع فعلی- رژیم بعد از این قراردادها،چند بار از سوی مردم ایران ، تهدید به فروپاشی و یک بار از سوی جرج بوش تهدید به جنگ گردید. با پذیرش شرایط تحمیلی پوتین، بشرط حفظ رژیم از سوی وی،هر چه را که پوتین درمورد دریای مازنداران دیکته وتحمیل نمود.پذیرفت.
چه باید کرد-از آنچه که بدستور ارباب،در پذیرش خائنانه ترکمنچای دیگری توسط رژیم اسلامی و تجزیه کشورمان در شمال(قرارداد مشابهی در جنوب ، با چین بسته و و تاراج منابع آبی و ساحلی و حتی فلات قاره خلیج فارس را به ارباب دوم یعنی چین در ازای تضمین ادامه حیات خود،واگذار کرده است)گذشته،میگذریم(چون همه میدانند و میدانیم چه فاجعه ای رخ داده است) و به اصل مطلب می پردازیم .که چه باید کرد؟
- دو اصل اساسی(همچون قانون اساسی دنیا) در حقوق بین الملل هست.که حقوق ملت ایران در مقابل این خیانت بزرگ،را تضمین می کند:
یک- پاکتا سونت سرواندا(به لاتین:Pacta sunt servanda(به معنی اصل وفای به عهد ) که چهار کشور مزبور را موظف می کند.به عهدی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مبنی بر شناسایی حق 50 در صدی ایران از دریای مازندران و تقسیم 50 در صد بقیه بین خود بسته و آنرا ثبت سازمان ملل نمودند.وفا دار باشند.
دو- ربوس سیک استانتیبوس(لاتین:Rebus sic stantibus) به معنای ادامه اوضاع و احوال(انگلیسی:Things continuing thus) یا دکترین بقای اوضاع و احوال زمان انعقاد قرارداد.یعنی بعد از اینکه اتحاد شوروی فروپاشید و چهار کشور ساحلی حقوق 50 در صدی کشور ساحلی پنجم یعنی ایران را شناختند.هم جغرافیای طبیعی این دریا،به همان صورت قبلی باقیمانده و مثلا محو و خشک نشده و هم آن چهار کشور متعهد حقوق 50 در صدی ایران کماکان ،کشورهای ساحلی این دریا هستند.
چه خواهد شد:تا زمانی که این رژیم بر ایران حاکم است.دادن امتیازهای این چنینی به دیگران در مقابل کسب امتیاز سیاسی جهت بقای خود( دادن حقابه ایران از رود هیرمند به افغانها در مقابل دخالت های رژیم در آن کشور در راستای تحکیم بقای خود.ادامه واگذاری قسمتهایی از خاک ایران به عراق که در جنگ هشت ساله صدام -خمینی علیه ایران به اشغال نیروهای صدام در آمدند و بخشیدن هزار و اندی میلیارد دلار مصوبه شورای امنیت بعنوان خسارت وارده در جنگ به شهرهای ایران ،به عراقی ها بخاطر دخالت هایش در عراق از جمله تشکیل نیروهای شبه نظامی همچون بسیج عراقی و ایجاد حمام خون در سوریه )اوضاع ازین هم که هست بدتر خواهد شد.اما به محض تغییر رژیم و استقرار حاکمیت سکولار دموکرات در ایران و ورود مجدد ایران به خانواده جامعه جهای(نه مثل حالا که رژیم با اتخاذ مشی باصطلاح انقلاب دائم و برنامه صدور آن اول به خاورمیانه و سپس آفریقا و آمریکای لاتین و سرانجام سایر نقاط دنیا،در مقابل جامعه متمدن جهاتی قرار گرفته است.) با اتکا به اصل حقوقی تغییر اوضاع و احوال میتوان حقوق معوقه را اعاده نمود.این اصل ،به عنوان یک دکترین حقوق بین الملل، مبتنی بر این است .که اگر شرایط تحمیلی زمان انعقاد قراردادی ، تغییر اساسی یابد.آن کشور از تعهدات آن قرارداد تحمیلی آزاد میشود.اصل مزبور می تواند به فسخ یک جانبه و غیر مجاز تعهدات یک قرارداد صورت منطقی بدهد.این اصل حاکی از آن است.که هر قراردادی یک شرط نانوشته دارد.مبنی بر اینکه تغییر اساسی شرایط (اینجا تغییر رژیم غیر ملی و غیر میهنی حاکم بر ایران)که در زمان انعقاد قرار داد وجود داشته( انقیاد رژیم از سوی پوتین ریس جمهورروسیه فدرال در برابر حفظ رژیم به ضرر تمامیت ارضی و منافع ملی ملت ایران)تعهدات بر قرار شده به وسیله یک قرارداد تحمیلی به یک ملت ،را باطل می کند.ملت ایران بعد از غلبه بر رژیم و پیروزی نهایی می تواند ثابت کند.چون رژیم زیر یوغ ارباب اش پوتین منافع ما را به شرط بقای خود، بدست ارباب به حراج گذاشته و در نتیجه این قرارداد استعماری را بدستوز پوتین و بر خلاف حقوق حقه مردم و تمامیت ارضی کشور، امضا کرده،در نتیجه با توجه باین اصل حقوقی،این قرارداد،باطل بوده و ایران باید به اصول و حقوق مسلم قانونی و واقعی خود در دریای مازندران باز گردد.
شرایط روز: رژیم لحظه ای زندگی می کند.هر روز که فرو نمی پاشد.شب به خود می گوید.این روز هم به خیر گذشت.فکری برای فردا و انفجار یک بمب خبری دیگر و سر کار گذاشتن دوباره ملت ولو با انتشار خبرهایی چون امضای قرارداد ترکمانچای دیگر، به تجزیه وحراج گذاشتن کشور و منافع ملی منجر شود.نمود.در نتیجه به همین مختصر قناعت نموده و بار دیگر شیرازه امور را باید بدست جوانان غیور و مردم مبارز و قهرمان ملی گمنامی که با تظاهرات خود در کف خیابان یا اعتصابات عمومی سرنوشت همه ما ها و کشور را در دست گرفته اند،واگذار نمود.مهمترین اصل و نقشه راه و برنامه روز،تداوم مبارزه بطور متحد و یکپارچه و سرتاسری برای فروپاشی
این بساط ضد ایران و ایرانی است و بس.

۱۳۹۷ مرداد ۲۱, یکشنبه

گزارش محرمانه واصله:این همه اپوزیسیون بازی و تهدید همدیگر،جنگ زرگری،برای گفتگو با ترامپ است.گول نخورید./ دکتر امید مهر


استیضاح ربیعی و حرفهایی که به ظاهر علیه همدیگر در مجلس زدند.برای احیای پروژه پلیس بد و خوب،به عنوان مقدمه،جهت گفتگو با ترامپ بود.
-نتیجه پنج بار تماس مستقیم و غیر مستقیم با آمریکا این بوده،که در حاشیه اجلاس آتی مجمع عمومی دیداری بین روحانی و ترامپ،انجام گیرد.اما برای اینکه مخالفین این دیدار،ازهم اکنون علیه این گفتگو ،خرابکاری نکنند.آنرا بشدت ،انکار می کنند.
-پیام اصلی و نهایی به ترامپ این بوده،شیعه با سنی فرق دارد.در شیعه ولی فقیه است.که بالای حرف او حرفی نیست و برای رسیدن به یک توافق،از نظر شرع شیعه باید وی را قانع کرد.بخاطر همین هست.که در شیعه عملیات انتحاری همانند 11 سپتامبر و خود کشی برای کشتن دیگران،ممنوع بوده و شیعیان عملیات انتحاری،انجام نداده اند.با این مقدمه سعی بر این است.که ترامپ را قانع کنند.که اگر برجام از سوی ولی فقیه پذیرفته شد. بخاطر این بود که ریس جمهور و وزیر خارجه علیرغم فشار اصولگرایان متعصب،ولی فقیه را از نظر شرع شیعه ، قانع کردند.اکنون نیز ریس جمهور و وزیر خارجه نظام از سوی این عده تحت فشارند.که دیدار و گفتگوئی با ترامپ انجام نگیرد.حتی تا حد کودتا هم علیه دولت پیش رفته اند.در نتیجه اگر ترامپ به دولت در مقابل نهاد رهبری امتیاز دهد.دولت می تواند خواسته های آمریکا را به تدریج برآورده نماید.شرط اش این است.که ترامپ اعلام کند.قصد بی حرمتی به ولی فقیه و قوانین شیعه و نیز تغییر نظام را ندارد.
-اینکه ربیعی با لاریجانی ها در افتاده یا احمدی نژاد بالا تا پایین نظام را نشانه گرفته،همه اش از روی طرح و نقشه و برنامه از پیش تدوین شده،جهت حصول به اهداف مربوطه در مذاکره با آمریکاست.
-اینکه عده ای اصلاح طلب بیانیه شماره یک و دو برای نجات ایران(در واقع نجات رژِیم) میدهند. حاصل اطاق فکر نظام است.
-اینکه طرح بازداشت امثال اسحاق جهانگیری مطرح است.برای نشان دادن این است.که دولت روحانی قربانی افراطیون است.
-خلاصه هدف به گیر و به بند و فحش و فحش کاری ها و نقش اپوزیسیون بخود گرفتن های برخی از نمایندگان مجلس و دیگران در نهادها و رسانه های نظام،همه و همه حاصل اطاق فکر نظام ،یعنی مجموعه نهادهای بیت رهبری، است.همین طیف در زمان جرج بوش همین کار را کردند.که وی به ایران حمله نکند.زمان باراک حسین اوباما ویرا قانع به امضای برجام و پرداخت میلیاردها دلار به نظام جهت احیا و تقویت هلال شیعه نمودند.اکنون نیز میخواهند.این کلاه را بر سر ترامپ و تیم وی بگذارند.بطور نامحسوس و از طریق تماس های غیرمستقیم و قانع کردن از طریق مقالاتی در نشریه های آمریکا و اروپا و تلقین ها در دیدارهای خصوصی و مبادله پیام ها با اطرافیان ترامپ وسعی بر شستشوی مغزی طرف مقابل تا حد قانع کردن این مجموعه، پیش رفته اند.همچون تلقین این مسئله به مشاورین ترامپ مبنی بر اینکه شکست اصولگرایان،خرج و تبعات کمتری نسبت به تحریم ها تا جنگ دارد.لذا برای غلبه بر آنها ،حامی روحانی و وزیر خارجه اش، باید بود
-حتی بخاطر اینکه ترامپ به هرچه مربوط به اوباما(از جمله برجام)است.حساسیت دارد.قرارست. در صورت موفق نشدن پروژه فوق الذکر،یک نیمچه کودتایی انجام گیرد و افراد جدیدی روی کار بیآیند که ترامپ خواسته خود را از زیان آنها بشنود.لطفا اطلاع دهید .که گول نخورند.لازم به یادآوری است.که تعدادی ازین برنامه ها نگاه به داخل نیزدارند.تا با اپوزیسیون سازی دولتی مانع اتحاد اپوزیسیون و قیام نهایی برای نجات ایران ازین بساط جهنمی گردند.
توضیح:اقدام شد.

۱۳۹۷ مرداد ۵, جمعه

زمانی که رضا شاه پابرحلقوم انگلیسیها گذاشت! (شیخ خزئل )


بقلم : شمشاد امیری
“در سال ۱۹۲۲ قراردادی بین سروان “پرسی زاخاریاکاکس “وخزعل به امضا رسید که سرآغاز همدلی یک تبعه ایرانی با اتباع بیگانه
 بودچنین آمده است :
“دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان آماده است تا حمایت لازم را از شما به عمل آورد به نحوی که راه حل رضایت بخشی در صورت هرگونه تجاوز حکومت ایران به قلمرو شما به عمل آورد وحقوق شما را نسبت به دارایی تان در ایران به رسمیت بشناسد
وسوسه انگلیسی ها ضعف دولت مرکزی قاجار وهرج ومرج ناشی از دوران مشروطیت شیخ خزعل را به فکر خودمختاری انداخت.خزعل در سال ۱۹۲۲ (۱۳۰۰ خ)با کمک کنسول انگلیس در اهواز عشایر عرب وبختیاری را متحد یاخت وداعیه “عربستان آزاد”را برای اولین بار به طور رسمی اعلام وخودرا “امیر عربستان”خواند!
همزمان عوامل انگلیس در بغداد قاهره وسوریه با درج مقالاتی که سوژه های آن از آرشیو “ام ۱۵ “تامین می شد بر تنور تجزیه خوزستان هیزم می افزودند واعراب خوزستان را که همیشه در راه ایران جانبازی وفداکاری کرده بودند علیه استقلال کشور می شوراندند.
خزعل به دلیل وابستگی به سیاست استعماری انگلیس وبه جهت سرپیچی از اوامر دولت باید تنبیه می شد و رضاشاه در سفرنامه خوزستان به ماجرای خزعل اینگونه می نگرد:
“من نمی توانستم در مرکز مملکت بنشینم وببینم که جراید بین النهرین(عراق)وشامات(سوریه) خوزستان را یک الت عربی معرفی کرده خزعل عرب را امیر بلاستقلال آن معرفی می کنند…”
شیخ خزعل با میرزا علی اصغر خان اتابک ودیگر درباریان نزدیک شده ودوستی می نمود وهمیشه دلهای آنان را با پیشکش و پول می خرید و نتیجه این تدبیرها بود که حکومت اودر خرمشهر وفلاحیه(شادگان)از حکومت خوزستان جدا ویکسره با تهران سروکار داشت سپس هم حکمرانی اهواز را به او بخشیدند.نیز در سال ۱۳۱۹ ه ق زمینهای اینسوی کارون را که خالصه دولت بود با چند دیه به فرمان شاه به او واگذاردند .گویا اتابک همیشه هوادار شیخ بود وبرپیشرفت کار اومی کوشید.نیز شیخ دختر نظام السلطنه را گرفته بود که این زمان یکی از نزدیکان شاه بود همچنان دختر برادر شاهزاده عبدالمجیدعین الدوله را به زنی داشت که از درباریان بسیار نزدیک بود .شیخ را به جای معزالسلطنه لقب سردار اقدس دادندواز درجه امیرتومانی به رتبه امیر نویانی بالایش بردند.از آنسوشیخ دست ستم براعراب دراز کرده وجاسوسان اوهمه جا پراکنده شده بودندوهمینکه به کسی بدگمان مشدند اورا ازمیان برمی داشتند.
در سال ۱۳۲۰ ه ق مشایخ نصار وادریس ومقدم که سه تیره از عشیره کعب می باشند با هم پیمان بستند که شیخ را از میان بردارند یکی از ایشان پیمان شکنی کرده وخبر را به شیخ داد وهر چهار تن را دستور دادکه به زندان فیلیه (در خرمشهر)برده ودر آنجا همگی مردند.
یکی از شاهکارهای خزعل این بود که هرکدام از شیوخی که از پرداخت مالیات عشیره خود باز می ماندخزعل از دولت می خواست که مالیات آن عشیره را نیز سرجمع اونماید.دولت نیز که در آن سالها حال پایداری نداشته سرگرم پیش آمدهای دیگر بود از آن پیشنهاد خزعل خشنود گردیده بیدرنگ اختیار آن عشیره را نیزبه وی می سپرد.اونیز نخستین کاری که می کرد آن بود که شیخ آن عشیره را بیرون کرده ویا به زندان می سپرد ویکی از بستگان خودرا به جای او می گذاشت.خزعل به آرزوهای خود چندان دلبستگی داشت که در راه آن از هر گونه خونریزی دریغ نمی کرد.
در سال ۱۳۲۵ ه ق “عبدالمسیح انطاکی “به خرمشهر رفته خودرا بسته به شیخ ساخت .اودر قصیده هایی داد چاپلوسی وفرومایگی را به پای شیخ نثار کرده شیخ را پادشاه عربستان نامیده .بسیار خنده آور است که این شاعر نادان از خود شیخ خزعل پادشاه واز پسر بزرگتر شیخ “شیخ جاسب”ولیعهد واز حاجی محمد علی رئیس التجار که پیشکار شیخ بود الوزیرالاکبر تراشیده با آن که خود شاعرک می گوید که در بالای کوشک قیلیه در خرمشهر وبربالای کشتی شیخ درفش شیروخورشید زده می شد.
خزعل سالانه هزارها لیره برای مسیح انطاکی و دیگر روزنامه نگاران مصر وعراق می فرستاد که در روزنامه ها ومجله های خود اورا امیر عربستان بنویسند.مبلغ گزافی به شعرای چاپلوس و یاوه سرا وبه سیاحان دریوزه گر عراق وشام ومصر وحجاز می بخشید که در میان عرب اورا به نام “المحسن الکبیر”مشهور گردانند.
اگر کسانی معتقدند که رضاشاه را انگلیسیها برروی کار آوردند باید پاسخ لازم را به تاریخ بدهند که چگونه یک عامل انگلیسی توانست پابرحلقوم انگلیسیها نهد وقرار دادهای خزعل وانگلیسیها را زیر پا های خود له کند وعلی رغم خشم واعتراض وزارت خارجه انگلستان به خوزستان لشگر کشد وبساط توطئه تجزیه خوزستان را برچیند؟!
رضا شاه ابتدا خزعل را به اطاعت فراخواند اما پاسخ اوچنین بود:
“من اصلا شخص شما را به ریاست دولت نمی شناسم شما غاصبی هستید که شاه قانونی ومشروطه مملکت را بیگناه بیرون کرده وپایتخت را اشغال کرده اید وغاصبانه بر قوای دولتی دست انداخته اید”!
کسی که خود فرمان از انگلیسیها دارد رضاشاه را غاصب می نامد!شیخ خزعل پس از ارسال این جوابیه با اشاره اربابان کمیته ایی تشکیل دادبه نام “قیام سعادت”و/ان گاه طوماری با امضای ۱۵ هزار نفر به جامعه بین الملل فرستاد ودر خواست کرد که از تجاوز رضا خان به قلمرو! او جلوگیری شود وسپس نامه ایی به کنسول انگلیس در اهواز نوشت و تقاضاهایش را به شرح زیر بیان کرد:
۱- یک نفر سرباز ایرانی در عربستان(خوزستان)نماند.
۲- تمام فرامین من تائید وتصدیق شود.
۳- مالیاتی که بر عهده من است باید به همان میزان سابق باشد.
۴-انگلستان باید قول هایی که به من داده وقراردادهایی که با من بسته عمل کند.
۵- تامن زده ام مصالح دولت انگلیس را حفظ خواهم کرد!
از نویسندگان قومگرا باید پرسیدکه اگر کسی عامل دولت انگلیس را از سریر قدرت پائین بکشد ودر برابر مطامع بیگانگان قد علم کند ایا گفتمان نژادپرستانه را به ایران تحمیل کرده است؟
به هر روی رضا شاه تصمیمش را در مورد خوزستان گرفته بود .
اودر سفرنامه اش می نویسد:
“تصمیم من تزلزل ناپذیر وبا هر قوه ایی که باشد عربستان مصنوعی را به همان نام اصلی خود خوزستان تبدیل وآن ایالت را جزء لایتجزای وطن خود خواهم کرد وبه یک عرب وطن فروش اجازه نخواهم داد به اتکای جراید بین النهرین وتبلیغات خارجی خودرا امیر مستقل خوانده یکی از بزرگترین ایلات ایران یا بارگاه سلاطین صاحب جاه را ملعبه دستهای جنایتکار خود سازد.”
سردار سپه به هنگام عزیمت به خوزستان با #مخالفت رسمی “#سرپرسی لورن”وزیر مختار انگلستان در تهران مواجه شد.نامه اعتراضیه به شرح زیر است:
دولت پادشاه انگلستان حال ناگزیرند اظهار نمایند که دیگر نمی توانند به شیخ محمره وبختیاری ها فشار وارد آورند که آنها به سکوت خود ادامه دهند.هرگاه عملیات فعلی کارگزاران ایران موجب وارد شدن صدمه وخسارت جانی به اتباع انگلیسی گردد.دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان برای خود این حق را حفظ می کند که به هر نحو وطریق که صلاح ومقتضی بداند از طرف خود اقداماتی برای حفظ وحراست جانی ومالی رعایای انگلیسی به عمل آورند.”
دومین یادداشت سفارت انگلستان در تهران که عصر همان روز ارسال شد چنین است:
باید خاطر آن جناب را مستحضر سازیم که در ماه نوامبر ۱۹۲۴ میلادی(۱۲۹۲ خورشیدی)دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان اطمینانهای رسمی به جناب اجل شیخ محمره داده اند که در صورت وقوع تجاوزی از طرف دولت علیه نسبت به حوزه اقتدار معزی الیه نسبت به حقوق شناخته شده او یا نسبت به اموال وعلاقه ایشان در ایران حاضر خواهند بود برای تحصیل راه حلی که نسبت به خود ایشان مساعدت لازم را بنمایند.دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان جمیع مساعی خودرا به کار خواهند برد که شیخ را در وضعیت فعلی واستقلال محلی نگاه دارد.

رضا شاه هردو این یادداشت ها را به سفارت انگلیس بازگرداند وان را خلاف حق حاکمیت واستقلال ایران دانست در همان روز وزارت خارجه کشور به دستور رضا شاه پاسخ به شرح زیر به سفارت انگلستان فرستاد:
نظر اولیای دولت علیه در این اقدام این بود که چون مضمون مراسله ها را کاملا مخالف اصول قانونیبین المللی وحق سیادت واستقلال ایران می دانستند مراسله مزبور رد شود.
دولت انگلستان که حریفی چون رضا شاه را سرسخت وغیر قابل انعطاف می دید به فکر مداحله نظامی افتاد وبصره را به انبار تسلیحات مبدل کرد که ازآن طریق برای شیخ خزعل سلاح فرستاده شود!
در اسناد وزارت خارجه انگلستان در این مورد چنین آمده:اگر بهانه برای اعزام نیروهای نظامی به دست نیاید ونیروهای ایرانی برای اشغال اراضی شیخ ابراز عزم راسخ نمایند آن وقت ما باید شورش در میان اعراب ایجاد کنیم تادر نتیجه شورش مذکور خطراتی برای لوله های نفتی به وجود آید سپس با پیاده کردن نیرو در اهواز نقشه وزیر جنگ (سردارسپه) را باطل نموده وبراو سبقت جوییم!
به هر روی سردارسپه وزیر جنگ ونخست وزیر ایران در ۱۵ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی به خوزستان رفت وبه خوابهای آشفته ای که لردکرزن وزیر خارجه انگلستان دیده بود وقعی نگذاشت وبرخلاف رئیس الوزراهای پیشین که از ترس انگلیس چشم بر اعمال خزعل بسته بودند با چشمانی باز به سوی خوزستان شتافت تا خزعل صاحب مدال از پادشاه انگلیس را یا وادار به اطاعت از حکومت کند ویا او و اندیشه اش را در خاک های سوزان خوزستان دفن کند وداغ بیگانه پرستی را از چهره طوایف وطن پرست عرب زبان بزداید.
در همین حال خزعل در پی آن بود که نیروهایی را برای مفبله با رضا شاه جمع آوری کند وفرستادگانی را به نزد خانهای بختیاری ولر وقشقایی گسیل داشت ننگین ترین کار وی این بود که برخی از روزنامه نگاران عراق را که جیره خوار وی بودند را واداشت تا مقاله هایی به دشمنی رضا شاه بنویسند وبدگوییهایی به ایران وایرانیان داشته باشند!همچنین تلگرافی برای مشایخ عرب ودیگر بزرگان خوزستان وعلمای نجف فرستاد .آقا میرزا حسین نائینی وآقا میرزا ابولحسن اصفهانی که بزرگترین مجتهد در نجف بودند خزعل را می شناختند واز سیاهکاریهای وی آگاه بودند فتوی نوشتند که هرکه بردشمنی دولت ایران برخیزد از اسلام بیرون رفته واین فتوی در روزنامه ها چاپ شد.
با همه این کارها خزعل نتوانست در برابر رضا شاه تاب مقاومت بیاورد ودر تاریخ ۱۵ آذر۱۳۰۳ خزعل در بیرون از اهواز به استقبال رضا شاه رفت واز همه مهمتر اینکه اهواز وخوزستان بدون خونریزی به آغوش وطن بازگشتن
د.

۱۳۹۷ تیر ۲۸, پنجشنبه

کنفرانس گوادالوپ > گندی که کشورهای مطرح اروپائی زدند



در سال 1357 سه کشورانگلستان، فرانسه و آلمان، به خاطر دردی که از عدم رعایت حقوق بشر درایران زمان شاه داشتند و در غم ملت ایران خواب وآرام شان بریده شده بود، سران شان همراه با با رییس جمهوری امریکا در جزیرۀ مستعمرۀ فرانسه به نام گوادلُپ گرد آمدند تا به زعم خود مردم زیر فشارایران  زمان شاه را برهانند تا کشور با دست رهبری مذهبی اداره ومردم از مواهب آزادی وبرابری از هرجهت وبابت برخوردارشوند که با کمکهای بی دریغ این دولتها نسبت به کمونیستها ومذهبی های شیعی وجبهۀ ملی ها، رژیم پادشاهی مشروطه ساقط ورژیم مذهبی از بهمن ماه 1357 درمیهن مان بر سر کار آمد واز آن پس بود که وجدان رنج کشیده ی سران کشورهای دست اندر کارنامبرده آرام گرفت وتوانستند با خیالی آسوده شبها سر بر بالین بگذارند وحتا کار به جایی کشید که «کورت والد هایم» دبیر کل سازمان ملل که چندی پیش ازسقوط شاه ، با چهره ای خندان ومتواضع و در حالیکه به عنوان سپاس از شاهدخت اشرف پهلوی به خاطر چکی که ازسوی شاه  برای کمک به یک برنامه ی توسعۀ سازمان ملل دریافت کرده بود، دست در دست او داشت. به محض روی کار آمدن رژیم اسلامی درایران، در صدد برآمده بود که شاه را به محاکمه بکشاند!  گفتنی است که همین جناب چندی بعد به خاطر همکاری با نازیهای آلمان دستش تا مرفق در جنایات هیتلر آغشته بود و سر وصدای زیادی بر علیه او به راه افتاده بود ودولت وقت اسراییل خواهان محاکمۀ او شده بود.

[[در زمان شاه، حقوق بشر کاملا رعايت میشد، و دردی که چهار کشور داشتند در اين رابطه نبود، تنها دردشان درد نفت بود. ما بعدا ديديم خيلی ها از جمله اکبر گنجی نوشت، ما در مورد زندانی ها در مورد شکنجه و ده ها مورد ديگر دروغ میگفتيم، روزنامه ها و رسانه ها دروغ میگفتند، درد غرب درد نفت بود نه درد «حقوق بشر» ح-ک]]

اما چندان به درازا نکشید که بنا به ضرب المثل مشهور؛ مسجدی را که دولت امریکا ساخته بود، با تسخیرسفارت امریکا از سوی چندین به ظاهر دانشجوی پیرو خط امام وبه گروگان گرفتن 52 دیپلمات امریکا، کمرش را زد واولین ترور اسلامی نیز درخارج از کشوردر خاک امریکا زیر ریش جناب آقای «جیمی خان» به دست یک  امریکایی به نام «دیوید بلفید» انجام می شود وبه ایران می گریزد ومورد استقبال گرم خمینی قرار می گیرد وبه آلاف واولوفی هم می رسد ویکی از تروریستهای مذهبی به نام محسن مخملباف که اینک چند سالی است درخارج از کشور دم از آزادی وحقوق بشر می زند، ازاین تروریست  در فیلم« سفرقندهار» به هنوان یکی از ستاره ها بهره می گیرد!

رژیم جمهوری اسلامی در اروپا نیزاز طریق عوامل خود مرتکب ده ها ترورشخصیّت های سیاسی مخالف می شود که لیست آن برای همگان روشن است، اما به جزماجرای ترور رستوران «میکونوس» که در دادگاهی در آلمان پی گیری شد، بقیّۀ ترورها را دولتهای همان کشورهایی که در زمان شاه از عدم رعایت حقوق بشر درایران؛ خواب آرام نداشتند وچند کشور دیگر اروپایی ازجمله اتریش وایتالیا ووو- نیزبه خاطر آن بی خوابیها؛ چشمهای شان را برهم نهادند تا دمی بیاسایند!! جالب تر آنکه جناب «ژاک شیراک» رییس جمهوری وقت فرانسه، کشور مِدّعی مهد آزادی وحقوق بشر که ترورهای زیادی از سوی گردانندگان اسلامی در ایران، در آن کشور انجام شده بود، دربرابر پرسش خبرنگاری گفته بود که برای ما مصالح ملی ما مطرح است، به زبان ساده اینکه حقوق بشری را که به دیگران حُقنه می کردیم، به خاطر تأمین منافع ما بود، چه کشکی چه پشمی!؟

امریکا به درستی ویا نادرستی هرچه که هست ازتوافق برجام خارج شد، کاری که بنا به گفته ی وتأکید خامنه ای رهبر رژیم قرار بود اگر امریکا توافقنامه برجام را پاره کند، او دستور آتش زدنش را بدهد که دیدیم بنابرگفته ی خامنه ای چند تنی در مجلس شورای اسلامی در برابر دوربیت، توافقنامه را آتش زدند وخیال دلواپسان نیز که از چندی پیش مخالف چنین توافقی بودند آسوده شد، حال چگونه است که سه کشور شرکت کننده در گوادلُپ، خواب وآرام شان از کنار کشیدن امریکا بُریده شده است ومی کوشند راهی پیدا کنند تا بتوانند با آخوندها روابط اقتصادی داشته باشند!؟ مگر آنقدر گول ونادنند که ندانند هر دولتی که پس از این زالوها بر سرکار بیاید؛ ناگزیر است با آنان روابط اقتصادی داشته باشند؟

پاسخ بدون تردید این است که می دانند وخوب هم می دانند، ولی این راهم می دانند که دولت پس از برچیده شدن بساط آخوندها، با شرکتها ی این کشور ها وارد رانت خواری وبده بستانهای در پرده از بیت المال نخواهند شد، در غیر اینصورت اینهمه جوش وجلا برای پایداری برجام وپشتیبانی ازرژیمی آنچنانی نمی کردند.

[[فشاری که از نظر تحريم ها و زدوبند های تجاری به «ايران» وارد میشود در رابطه با تسخير بانک مرکزی از سوی خزانه داری آمريکا (بخوانيد راکفلر و روتچيلد ها.. ) است، اروپا هم در پی آن است در برابر خزانه داری آمريکا مقاومت کند، وبرای اينکار ايران را فدا میکنند، فشار ها را جا خالی میدهند تا کشوری مانند ايران تحمل کند... نگرانی اروپا اين است که پس از فروپاشی رژيم اسلامی آمريکا همه سهم تجارت، نفت، گاز، صنعت و توسعه صنعتی و اقتصادی را يکجانبه تصاحب نکند، به همين دليل میخواهند ريشه ای در ايران رشد بدهند که هم از امروز و هم از فردای ايران «شير بدوشند».. ح-ک]]

آری دلیل سقوط شاه به اتهام ؟ عدم رعایت موازین حقوق بشر از سوی این مدّعیان حقوق بشربا همه ی فریادهایی که طیّ چهل سال زمامداری مذهبی ها در ایران، به اوج آسمان رسیده است، با همه ی آدم کشی ها ی به دور از موازین حقوقی این رژیم فاسد ومخالف حقوق بشر، با همه ی دزدی ها وفساد، با همه ی تنگناهایی که به بهانه ی مذهب از برای مردم فراهم آورده اند، با همه ی فشار بر روی نیمی از مردم در بند به عنوان بانوان، با همه ی ظلم ومضایقی که در حق  اقلیّت های مذهبی ایرانی روا می دارند، با همه ی دخالت وایجادآشوب در منطقه ووو-   معمایی نیست که بر اهل بصیرت پوشیده مانده باشد وآن اینکه شاه تأمین کننده ی منافع آنچنانی آن دولتها به آنگونه که گردانندگان رژیم اسلامی تأمین می کنند نبود. 
ک .ر–
17 ژوییه2018  

۱۳۹۷ تیر ۱۳, چهارشنبه

بمناسبت فرارسیدن 18 تیر قیام دلاوران نوژه « پایگاه شاهرخی همدان »


 امسـال 18تیــر را پــر خــروش تر از همیشه به کابـوس حاکـمان بـدل کنیــم !
خیزش شاهرخی (قیام شاهرخی همدان)، زمانی سازمان داده شد، که آخوندها، سرمست حکومترانی و کشتار و چپاول بودند، و همدستان و یاران آنها، در همه ارگانهای ریز و درشت حکومتی، برای گرفتن شغل و درجه و مقام، از سر و کول هم، بالا می رفتند.
جانباخته تیمسار آیت محققی، بهمراه 300 تن از یارانش، بر آن شده بودند، که با یک عملیات ضربتی و غافلگیر کننده، رژیم را از پای درآورده و به حکومت ننگین اسلامی پایان بخشند، اما، با خیانت مشترک، ایادی درونی و بیرونی، در روز انجام عملیات دستگیر، و همگی تیرباران شدند
تیمسار آیت محققی، بعنوان قهرمان اصلی این عملیات، زیر شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت، و حتا رژیم از جریان محاکمه او فیلم نیز تهیه کرد. او قهرمانانه، به پرسش های حاکم شرع پاسخ داده بود.

آقای محققی: شما، اعلام کردید که می خواستید منزل امام را بمباران کنید، آیا این صحت دارد؟
تیمسار محققی: من طبق برنامه قرار بود، ابتدا، دیوار صوتی را در نزدیکی تهران بشکنم و آنگاه جماران و بیت امام را بمباران کنم..
قاضی شرع: شما فکر نکردید که با این کار، جان امام ممکن آسیب ببیند؟
ما، برای نجات مردم و میهن، حتا اگر لازم بود، سران دیگر رژیم را نیز، از بین می بردیم، زیرا ایران و مردم برای ما مطرح بود.....

او دلاورانه و استوار، چون سرو، ایستاد، و برای ایستادگی اش؛ سوراخ سوراخ شد....

از کیوان دشتی

رژیم تبه‌کار می‌خواهد مردم ما را از فردای براندازی بترساند » شاهزاده رضا پهلوی



هم‌میهنانم!
رژیم تبه‌کار می‌خواهد مردم ما را از فردای براندازی بترساند.
پرسش این است: شمایی که اقتصاد کشور را ورشکسته کرده‌‌اید منابع آب و خاک کشور را از بین‌برده‌اید جو خفقان و بی اعتمادی و بی عدالتی را حاکم، و حقوق شهروندی را پای‌مال کرده‌اید،و ایران‌مان را به انزوای بین‌المللی کشانده‌اید، از کدام آرامش و آسایش و امنیت صحبت میکنید؟
شما با ایجاد بحران اقتصادی‌ای که گرانی افسار گسیخته، بیکاری روزافزون و سقوط ارزش پول ملی را به‌بارآورده‌ است، به جای بازسازی کشورمان، پول نفت و گاز را
صرف جنگ‌های نیابتی در منطقه می‌کنید.
شما با کشاورزی ناکارآمد، مدیریت ناهوشمندانه آب و نابودی منابع خاک،
چنان خسارتی به بار آورده‌اید که نسل‌های بعدی باید هزینه اشتباهات شما را بپردازند.
هر نوع آزادی سیاسی و اجتماعی را سلب کرده‌اید. با نادیده گرفتن زنان، توانایی نیمی از جمعیت کشور را به‌ هدر داده‌اید. با تبعیض سیستماتیک، اقلیت‌های دینی، قومی و جنسیتی را سرکوب کرده‌اید.
شما که با رفتار ستیزه ‌جویانه خود تحریم‌های بین‌المللی را بر مردم ایران تحمیل کرده‌اید، از کدام آرامش و آسایش و امنیت صحبت میکنید؟
ما آماده ایم با کمک استعداد های ایرانی داخل و جلب کارشناسان ایرانی که به جلای میهن محکوم شان کرده اید دوباره ایرانمان را بسازیم.

Like
Comment

۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۷, پنجشنبه

اسامی و مشخصات جنایتکارانی که در کازرون مرتکب جنایت علیه بشریت شدند با اسناد و مدارک تحویل دادگاه رسیدگی به جنایت علیه بشریت گردید./ دکتر امید مهر

1-ازمدتی پیش باهمکاری مبارزین داخل و نهادهای مدنی بین المللی،مشخصات محکمه پسند کسانیکه در رژیم ج.ا مرتکب جنایت علیه بشریت میشوند.با یک اقدام مشترک و همکاری جمعی در اختیار(ثبت در دفاتر مربوطه) دادگاه بین المللی کیفری گذاشته میشود.این لیست شامل تمام کسانیکه در این نوع جنایت علیه مردم تحت ستم ایران ، دست داشتند و دارند (اعم از فتوا یا دستور دهنده و فرمانده نظامی مربوطه و مرتکبین جنایت اعم از شلیک کننده یا شکنجه گر یا ضرب و شتم کننده وحشیانه منجر به مرگ یا آسیب جسمی و روحی و..) می باشد
2-جنایات علیه بشریت در حقوق بین‌الملل عمومی به اعمال قساوت باری اطلاق می‌شود که بر ضد انسان‌ها انجام می‌گیرند که این اعمال در قوانین بین‌الملل بالاترین جنایت قانونی در حق بشریت تلقی می‌شوند. معاهده رم توضیح می‌دهد، جنایات علیه بشریت شامل جنایاتی می‌شود که شأن انسان را کاسته و مقام و منزلت انسانی را پای‌مال می‌کنند.
این مسائل گاه به گاه یا منفرد نیستند اما آن‌ها یا بخشی از سیاست‌های دولتی برای سرکوب و از میدان به در کردن مخالفان هستند یا عملیات‌ گسترده برای ددمنشی و چشم‌پوشی عمدی به قصد نابودی گروه‌های خاص می‌باشند. به هر حال کشتار، نابودی گروهی، شکنجه، هتک ناموس، کشتار سیاسی، نژادی یا مذهبی و دیگر اعمال غیر انسانی که به نهایت جنایات علیه بشریت می‌رسند و به نوعی بخشی از تمرینات سیستماتیک گسترده‌ای هستند که توسط جنایتکاران تدارک و سازماندهی می‌شوند.
3- دادگاه بین‌المللی کیفری در پایتخت اداری هلند، لاهه قرار دارد. این دادگاه در سال ۲۰۰۲ توسط اساسنامه رم تأسیس و مسئول رسیدگی به جرم‌های ضد بشری در سرتاسر جهان شد. مصداق جنایت علیه بشریت برای این دادگاه طبق ماده هفتم اساسنامه سازمان ملل به شرح ذیل می‌باشد:
برای رسیدن به نتایج مورد نظر در معاهده رم «جنایات علیه بشریت» می‌بایست یکی از مصداق‌های زیر را در خود داشته باشد و این موضوع زمانی مصداق می‌یابد که مربوط به یک حمله سازماندهی شده و سرتاسری علیه هر کدام از شهروندان یک جمعیت باشد با در نظر داشتن مفاهیم نوع حمله‌ای که به آن‌ها صورت گرفته‌است:
• کشتار
• نابودی گروهی
• به بردگی بردن
• تبعید یا کوچاندن اجبار جمعیت
• زندانی یا دیگر ابزارهای جلوگیری‌کننده از گسترش آزادگی با ابزارهای قانون اساسی یا دیگر قوانین یک کشور
• شکنجه
• هتک حرمت از زنان، بردگی جنسی، فحشا اجباری، بارداری اجباری، سترون کردن اجباری یا هر راه دیگر آزار جنسی
• آزار و ارعاب علیه هر گروه سیاسی شناخته شده، نژادی، ملیتی، فرهنگی، مذهبی که بنا بر بند شماره ۳ مورد تذکر قرار گرفته‌است یا دیگر زمینه‌ها که به صورت جهانی مصداق این بند طلقی می‌شوند باشد
• حذف محیطی یا فیزیکی اجباری افراد از صحنه‌های سیاسی
• نژادپرستی و تبعیض نژادی
• دیگر اعمال غیر انسانی که منجر به صدمات و لطمات غیر قابل جبران و جدی بر جسم، ذهن یا سلامتی افراد گردد
4-رژیم جمهوری اسلامی تقریبا در همه موارد بالا علیه ملت ایران مرتکب جنایت علیه بشریت شده است.پرونده جنایت علیه بشریت رژیم در خصوص جنایات بیشمارش در افغانستان عراق سوریه لبنان یمن و.. در پرونده های جداگانه ثبت دفاتر مربوطه گردیده و میشود.

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱, شنبه

بحث فروپاشی و تصمیم مهم از سوی رژیم در پشت صحنه / دکتر امیدمهر


شیرازه امور از دستشان در رفته،مرتب جلسه پشت جلسه ،در پشت درهای بسته دارند.از خیزش ملی دیماه و مطالبات سیاسی،اجتماعی،محیط زیستی،حقوق بشری در
 پی آن که هنوز و هر روز ادامه دارد.ترسیده اند.وحشت شان از رفراندوم گونه بودن شعارهای مردم در دیماه از دعوت به بازگشت شاهزاده،تا شعارهایی است.که همه روزه شنیده میشود.از جمله:دشمن ما همین جاست.این دعوت و این شعار،کمر رژیم را شکسته است.از همه مهم تر و بالاتر،بیانیه ها و پیام های اخیر شاهزاده است.که همزمان با تداوم مبارزات درون کشور،ساختار شکن تر و در قالب یک رهبری بی رقیب و بلا منازع و ملی جلوه گر و مردم را برای خلاصی از وضع موجود،بشدت منسجم متحد وامیدوارو فعال نموده است.پیشنهاد هذیان گونه استقلال قم و تبدیل آن به واتیکان،توسط یکی از ملاها،از جمله یکی از هزاران دلشوره ای است.که در پشت صحنه بیان و روزانه تکرار و یک هزارم آن افشاء میشود.تعدادی حب جیم خورده و در حال فرارند.علت اصلی بحران ارزی و رسیدن ارزش پول ملی کشور تقریبا به هیچ،بخاطر هجوم غیر مترقبه ملا زاده های وحشت زده و ترس از آخر و عاقبت جنایاتی است که مرتکب شده اند.بوده است.همه چیزشان تبدیل به روز مرّه گی شده،شکرگزار زنده بودن امروزشان با ترس از فردایشان هستند.بطوریکه در رابطه با حفظ برجام ،پیشنهادات طلایی از جمله خروج از یمن و... به آمریکایی ها داده اند.اتفاقا همین ضعف و پریشانی و شوریدگی و ترس و دلهره در سر تا پای رژیم،باعث شده،در محافل غرب،در مقابل دعوت به مماشات عده ایی بسیار اندک از اروپایی ها (سه کشور) اکثریتی به رهبری آمریکا،در فکرزدن آخرین ضربه بر پیکر منحوس رژیم باشند.بگفته یکی از ملاهای راس هرم قدرت،ایام انتظارآلوده به دلهره ،ترس اش از مرگ هم بیشتر است.همه در ایران میدانند که لحظه موعود فرا رسیده،آتش زیر خاکستر بزودی شعله ور و این بساط ضد همه چیز خوب را بهم میزند.
دکترعلی اکبر امید مهر

۱۳۹۷ فروردین ۲۶, یکشنبه

پیام شاهزاده رضا پهلوی به جامعه مدنی ایران

هم‌میهنان،
آنچه جریان‌ها و برخی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌هایِ جامعه‌یِ مدنی و سیاسیِ ایران را در این مقطع زمانیِ تاریخ‌ساز به چاره‌اندیشی انداخته است، شرایطِ خطیر کشورمان ایران می‌باشد. برای نجات ملت و برای نجات کشور. چراکه نگرانیِ مشترکِ ما ایران و دردِ مشترکِ ما، دردِ ایران و ایرانی است. نگرانیِ ما همانآ احتمالِ انقراض ایران است. کشوری که نیروهایِ انسانیِ خود و منابع آبي و طبيعي خويش را نسل اندر نسل از دست بدهد، محكوم به فنا ست. تجميع شاخص‌هایِ انسانی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و امنیتیِ انقراض در ایران امروز، امری است انکارناپذیر. دوگانه‌یِ ملیِ ما امروز چیزی نیست مگر دوگانه‌یِ بقاء یا انقراض.
هم ميهنان،
انتخاب میانِ این دو با ما ست. یا ایران را بازمی‌سازیم و شرایطِ اقتصادی، اجتماعی، رسانه‌ای و فرهنگیِ بازسازیِ نظام سیاسیِ آینده‌یِ آن را بر پایه‌هایِ استوارِ دموکراتیک با یکدیگر فراهم می‌آوریم؛ یا ناظرِ فروپاشیِ همزمانِ حکومتِ فرقه‌ای از یک سو و میهن‌مان ایران در سراشیبیِ آنارشی از سوی دیگر خواهیم بود. در آوردگاهی از این دست باید متاسفانه این واقعیتِ انکارناپذیر را نیز پذیرفت که گسل‌هایِ اجتماعیِ ایران تحتِ استبداد ‌فرقه‌ای، بشکل خطرناکی عمیق و چرکین شده‌اند.
باری! ایران در دو راهی دموکراسی و آنارشی گرفتار آمده است. انتخابِ راه درست با ما ست.
سقوطِ جمهوری اسلامی نزدیک است. نظام نخواهد توانست از سقوط خود جلوگيري كند. از سوي ديگر، ميدانيم كه تاریخ از خلاء بیزار است. در درازایِ فرآیندِ فروپاشیِ نظام و پس از آن، خلاء اتوریته‌یِ سیاسی اگر بر اساسِ همکاریِ اجراییِ شخصیت‌ها و نخبگان سياسي پُر نشود، با نیروی دیگری پُر خواهد شد. پُر کردن این خلاء با معلوماتِ کتابی ممکن نیست. پُر کردنِ این خلاء نيازمند دادوستد سياسي در ميدان عمل است. پر كردن خلاء اتوريته سياسي با یک اِکوسیستمِ سیاسیِ مدرن و پایدار، تنها با هدايت اجراییِ دورانِ گذار و با همکاریِ نخبگان سياسي ممكن خواهد شد. برآيند دادوستد همين نخبگان است كه به شكلگيري اتوريته نوين خواهد انجاميد. اتوريته نويني كه به عنوان عالي ترين مرجع سياسي آينده، بتواند به مطالبات جامعه مدني رسيدگي كرده و به آنها جامه عمل بپوشاند. اگر نخبگان سياسي ایران به هر دلیلی از پسِ کارستانی از این دست برنیآیند و این خلاء را پُر نکنند، در پي فروپاشیِ محتوم حکومتِ فرقه‌ای در ایران، خلاء اتوريته را نیروی دیگری پُر خواهد کرد. چراکه تاریخ از خلاء بیزار است.
هم‌میهنان!
دربرابر دوگانه‌ای چنین سهمگین، یعنی در دوراهیِ تضمینِ بقاء ايران در شكوفايي از طريق دادوستد نخبگان از یک سو؛ یا انقراض در سراشیبیِ آنارشی از سوی دیگر؛ پرسش اين است که شاخص‌هایِ انسانی و گفتمانیِ نیرویی که بتواند با تسهيل و تسريع اجراییِ دوران گذار چنین خلایی را پُر کند، کدام اند؟
فرصت گران و خطر در كمين است. تاريخ به ما آموخته كه رويكرد حذفي به هرج و مرج منتهي خواهد شد. بازسازي يك اتوريته دموكراتيك در هرج و مرج ناممكن خواهد بود. سنگ بناي چنين اتوريته اي بايد از هماكنون گذاشته شود. لازمه اين كار، دادوستد عملي نخبگان سياسي از همين امروز است.
نگاه نسل سوخته به نخبگان سياسي است. هستند کانون‌هایی که از دل فعالینِ جوانِ داخل و خارج ایران می جوشند و در حال شکل گرفتن هستند. این کانون‌ها چشم‌به‌راه پیوستن به چهره‌هایِ رسانه‌ای وشناخته‌شده‌ای هستند که با قلوب و اذهانِ نسلِ امروز و به زبانِ آنها با ایشان سخن می‌گویند. شایسته است که رسانه‌هایِ کلان نیز توجه بیشتری به کشفِ رهبرانِ گمنام شبکه‌هایِ فعالینِ جوان، به‌ویژه در داخل کشور داشته باشند. بهترین راه اثرگذاریِ مثبتِ این رسانه‌ها بر تحولاتِ داخلِ کشور، با تاثیرپذیری بیشرشان از رهبرانِ جوانِ درحال‌ظهور و شبکه‌های ارتباطی آنها هموار خواهد شد.
هم‌میهنان!
مطمئن باشید که در راه نزدیک کردن نیروهایِ ایران‌دوست و دموکراسی‌خواه به یکدیگر، همواره در کنار شما بوده و خواهم بود و از هیچ کوششی کوتاهی نخواهم کرد.
پاینده ایران
رضا پهلوی
برگرفته از فیسبوک شاهزاده رضاپهلوی