۱۳۹۶ تیر ۲۸, چهارشنبه

رقص ايرانـــــــی



پس از هجوم تازيان به ايران چه در قادسيه نخست در زمان عمر و چه در قادسيه دوم در روزگار خمينی مهاجم و تبهکار، هنر های سنتی و تاريخی ايران نيز مورد هجوم و تاخت و تاز قرار گرفت.

نه تنها ادبيات، چکامه سرایی و نويسندگی و آزادی سخن گفتن، بکار گرفتن بازی های فکری ايرانی مانند شطرنج و تخته نرد بکه موزيک و رقص هم مورد تاخت و تاز قرار گرفت.
عرب ها پس از آمدن به ايران بجای رقص های اصيل و سنتی ايرانی رقص عربی را که جز کوبيدن پا بر زمين و بصدا در آوردن زنگوله های بسته شده به پا و چرخاندن شکم نبود را جايگزين رقص ها و سنت های موزيک ايران کردند. تا به آنجا که رقص های ايرانی فراموش و به تباهی کشيده شد ولی رقص عربی (تازی) همه جا جای خودرا در فرهنگ تهاجمی «عرب» باز کرد.


تا آنجا که امروز هر رستوران، يا محفل وگردهم آیی ايرانی هم مورد تجاوز و تهاجم رقص عربی است درحاليکه ايران بيش از صد ها گونه رقص محلی بسيار زيبا با ترنم های شاد و هيجان آور دارد.

هنر رقص در ایران همواره در نزد مردم و جامعه مورد بی‌مهری قرار گرفته و پس از شورش و تهاجم فرهنگی قادسيه دوم به هنری ممنوعه بدل شد تا به آنجا که آموزش و اجرای آن با قوانین اسلامی و حکومتی در تضاد قرار داده شد. اگر به چکامه های ايرانی وفرهنگ گذشته و برخی گل وگلدان های کنده کاری شده گذشته وباستانی نگاه بشود آثار رقص ايران در آنها هنوز موجود است. برخی نقاشی ها بر در و ديوار کاخ های بجا مانده از دوران صفوی وپيش از آن هنوز نمايانگر اين فرهنگ و هنر قوی ايران است.

رقص اصیل ایرانی (کلاسیک و سنتی) به سه شاخهء مینیاتور و کرشمه و قاجاری تقسیم می شود که هر کدام با وجود نزدیکی و شباهت و حتی همپوشانی با یکدیگر، نکات ويژه ای دارند که تمایزشان از یکدیگر را بخوبی نمايان میسازند. هر کدام از رقص های ايرانی با بخشی از موسیقی اصیل و سنتی اجرا می شوند که با هم تفاوت دارند.

یک نکتهء بسیار جالب و قابل توجه این است که این شاخه های رقص ایرانی، بخصوص مینیاتور، با وجود اطلاق سنتی و کلاسیک که روح اصالت ایرانی را در خود دارند از هنر رقص در دوران باستان آگاهی نمیدهند و همه پژوهش کننده ها آن نمونه های رقص را بيش از دوران صفوی يا قاجار نمیتوانند ببينند. درصورتيکه در آثار رودکی و پيش از او آثار رقص در ايران وجود دارد ولی هجوم عرب ها ريشه های آنرا سوزانده است.

چنانچه می دانیم  رقص کرشمه و قاجاری در دوران قاجار شکل گرفته است. و رقص مینیاتور در دورهء پهلوی با الهام از نقاشی های مینیاتور ایجاد شده و از این لحاظ معاصر محسوب می شود. اما اینکه چرا به آن ها کلاسیک و سنتی اطلاق می شود خود مبحث دیگری می طلبد.

با وجود اینکه تا کنون هیچ اقدام رسمی برای تدوین خصوصیات رقص اصیل ایرانی به شکل ملی صورت نگرفته و تکنیک های این رقص بصورت تئوری به نوشته و سند پيوند داده نشده است، اما نمی توان تلاش های عده ای از رقصنده های حرفه ای در این رشته را برای ارائه و نمایش شیوهء درست اجرای این رقص نادیده گرفت، تلاش هایی که باعث می شود آشنایی بهتری با تکنیک های صحیح این رقص ایجاد شود.

پژوهش، آموزش و اجرای رقص، در حیطه‌ ممنوعیت‌های عرصه‌ تبهکاران فرقه آخوندی ايران سخت و تنگ و پرخطر شده است که شمار بسيار کمی از هنرمندان ایرانی، به طور آشکار پا به آموزش رقص گذاشته‌اند. اگر هم کسی مانند خرداديان (يک مردبدون توجه به شيوه رفتارش) در گسترش رقص ايرانی و پايدار نگاه داشتن آن میکوشد بسياری براو و شيوه رقص هايش خرده گيری میکنند و رفتار های شخصی اورا بر مسئله فرهنگ غلبه داده وهنر رقص را به تمسخر میکشند.

به دليل حضوربرخی رقص های آلوده به افتضاح و بهره کشی «سکسی» و اطلاق «رقص ايرانی» به آن بی عفتی ها نام ايران در کنار رقص ايرانی لکه دار شده است که وظيفه ما است تا اين پديده نا هنجار را هم پاکسازی بکنيم.

همه ايرانيان تاصدای موزيک می آيد آماده رقص هستند ولی هرگاه از آنان خواسته شود «کرشمه» و «غمزه» همراه امتناع میکنند ولی در دلشان غش و ضعف میروند تا پاشنه خودرا بگردانند.

همانطور که امروز برآن شده ايم تا چکامه سرایی، فرهنگ، موزيک را زنده نگاه داريم وظيفه همه ايرانيان است تا رقص کلاسیک ایرانی را دنبال کرده و در پی انتقال تجربیات به نسل‌های بعدی باشيم. برای اينکار بايستی از پذيرش هرگونه رقص عربی (تازی) در رستوران، گرد هم آیی ها ويا کاباره های ايران خودداری کنيم و اگر کسی از رقص های غير ايرانی بهره بگيرد با آن مبارزه کرده و خواستار هرچه بيشتر رقص های فولکلور و محلی ايرانی بشويم.
https://www.youtube.com/watch?v=7_o_bEGinKc&t=31s