۱۳۹۵ اسفند ۲۲, یکشنبه

چکامه ای معاصر با کشتارِ مغول / سیف فرغانی



در هنگامی که تاتارها ، ایران و دیگر هم میهن های ما در آریانا و تاجیکستان و... را چپاول میکردند و زنان و دختران را بردگی میبردند و خون ها می ریختند. سیف فرغانی چکامه ای را سرود که بسیار غم انگیز هست و به روشنی سیه روزی مردمان آن زمان را میگوید. این سروده آنگاه سروده شد:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
 هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
 بر دولت آشتیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام جهان
 بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
 بر حلق و دهان شما نیز بگذرد
ای تيغتان چو نیزه ای برای ستم دراز
 این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
 بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
 این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
 گرد سم خزان شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت
 هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت
 ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
 تاثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
 نوبت کسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
 بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنم
 تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
 این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبيست ایستاده در این خانه مال و جاه
 این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
 ای گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
 هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان خواهم که به نیکی دعای سیف
 یک روز بر زبان شما نیز بگذرد.
برگرفته از: پارسیان دژ