از کتاب : زندگینامه نادرشاه افشار نوشته جونز
آخرین پادشاه صفویه هنگام تهاجم افغانها وقتی کشور را از دست رفته میدید، علمای اسلام را جمع و از آنان راه حل میخواهد
روحانیون نیز با حیرت از اینکه چگونه این نابخردان کافر جسارت دست درازی به ملک صاحب الزمان را داشته اند، به سلطان اطمینان دادند با استعانت از خداوند و استغاثه از حضرت ولی عصر آنان را ناکام خواهند گذاشت سپس ضمن برپایی مجالس دعا و روضه و نیز دلی از عزاء در آوردن ،دستور طبخ آش نذری مخصوصی را نیز صادر فرمودند! اما چیزی نگذشت که، افغان ها به دروازه های اصفهان رسیده اند
آش پخته شد، اما پیش از توزیع آن، لشکریان افغان وارد کاخ شده و سلطان را دستگیر و آش نذری را هم میان سربازان خود توزیع نمودند..!8 سال سیاه بخاطر این جهل و حماقت ها بر این مردم و سرزمین گذشت...تا هنگامی که نادر شاه برخاست و افغان ها را از ایران بیرون راند . او در اولین اقدام دستور داد تا همه آخوندهای کشور را در پایتخت گرد آوردند.سپس رو به نمایندگان آنها کرد و پرسید:کار شما سیصد هزار نفر در این مملکت چیست؟!
مرجع و بزرگشان پیش آمده و گفت: قربانت گردم؛ این ها لشکر دعا و استغاثه به دامان خداوند باری تعالی هستند!بطور مثال هنگامی که دلاور مردان شما به جنگ می روند، اینان با دعا پیروزی شان را تضمین می کنند.نادر شاه فریاد زداحمق ها
وقتی اشرف افغان با 30/000 نفر اصفهان را فتح کرد، شما 300/000 نفر اگر بجای دعا در مقابل او ایستادگی کرده بودید این روزهای سیاه بر ما نمیرفت!
سپس همه آنان را با وسائل و تجهیزات کشاورزی روانه زمین های اطراف شهرهایشان کرده و به کشاورزی وا داشت..