۱۳۹۵ آبان ۹, یکشنبه

حاکمیت ایران در دریای پارس / کسانیکه موذیانه این حق مطلق را رد میکنند دشمن ایرانند .

حاکمیت ایران در دریای پارس
(کسانیکه موذیانه این حق مطلق را رد میکنند، ایرانی نیستند)
هم میهنان ارجمند
بادرود ومهر
در مورد دریای پارس وجزایر سگانه گفتگوهائی بدور از حقیقت بین بعضی از ایرانیان برونمرز پیشگرفته شده وبخصوص افرادی مرموز که مرتب در مورد مسائل  میهنمان صحبت مینمایند وخودراصاحبنظرمیدانند، مرموزانه و موذیانه بگونه ای در این امرمهم (دریای پارس وجزایر سگانه)صحبت میکنند ونظر میدهند تا مبادا خلاف  تعهداتی که در برابر بیگانگان دارندسخنی گویند ومنافع مزدوری خود را در خطر اندازند، نوشته زیر را تقدیم  میدارم تا آگاه گردید ودر مقابل سخنان  مرموزانه کسانیکه خودرا ایرانی مینامند ولی درجهت حفظ جاه ومقام وموقعیت مادی، خود را در اختیار بیگانه گذارده اند وبنوعی در دفاع از مایملک ملت ایران در گفتگوهایشان  دوری میجویند ویابنوعی مرموزانه از آن صحبت میکنند، بپاخیزید وبگونه ای (همراه با مدارک) اینان را رسواکنید.
مدتی است که دوباره حاشیه نشینان  جنوبی دریای پارس بنا بر عادت دیرینشان که خدمت به غرب متجاوز است فریاد رد حاکمیت ایران برجزایر سگانه تنب کوچک /  تنب بزرگ/ ابوموسی را پیش گرفته اند این کوتاه فکران دور ازآگاهی سیاسی وقرارداد های جهانی اند و از گذشته تاریخی دریای پارس وبخصوص سرزمین هائی که درآن زیست میکنند آگاهی ندارند. اینان نمیدانند که خود وسرزمینهائی که درآن زیست میکنند  نیز در گذشته  نه چندان دور درمالکیت ایران  بوده که متأسفانه بدلیل بی  لیاقتی حاکمان وقت در ایران وسرسپردگیشان به ببیگانه از ایران  جدا گردیده اند.
اکنون ما ایرانیان درهر مکانی که زیست داریم بایستی حقانیت  ایران زمین بر جزایر سگانه ودیگر جزایر در دریای پارس را باستناد مدارک معتبر بگوش جهانیان برسانیم تا از اینطریق هم حاشیه نشیانان دریای پارس را به عدم آگاهیشان بمسائل تاریخی واقف سازیم وهم منادیان دروغ پرداز وخدمتگذار بیگانه را آگاه نمائیم  تاشاید  بخود آیند واز بیگانگرائی دوری جویند . 
مجموع جزاير و شهرستان ابوموسى با وسعتى بيش از ۶۸ کيلومتر مربع مشتمل بر جزاير ابوموسى، جزيره تنب کوچک، سيرى، فرور بزرگ و فرور کوچک است.
جزيره ابوموسى با وسعت ۱۲ کيلومتر مربع، تنب بزرگ با ۱۱ کيلومتر مربع و تنب کوچک با ۲کيلومتر مربع مساحت همراه با ساير جزاير ايرانى خليج فارس، دنباله  چين خوردگى هاى زاگرس محسوب مى شود.
Image result
جزيره ابوموسى يکى از ۱۴ جزيره استان هرمزگان و نزديک ترين و پهنه خشکى از خاک ايران به خط استوا است که در طول ۲۲۲ کيلومترى بندرعباس و ۷۵ کيلومترى بندر لنگه واقع است.

نام جزيره ابوموسى به صورت هاى مختلف در تاريخ ايران به کار گرفته شده است که از آن جمله مى توان به ابوموسا، غضنفر، بوم موسى - بوموف، بابا موسى، و  گپ سبزو اشاره کرد.

اين جزيره با طول و عرض حدود ۵/ ۴ کيلومتر به عنوان يکى از مراکز صدور نفت خام کشور با ظرفيتى قابل توجه محسوب مى شود. به دليل نبود آب شيرين و اراضى مناسب کشاورزى بيشتر مردم ابوموسى ماهيگيرند. در اين جزيره، معدن خاک سرخ نيز وجود دارد.جزيره تنب بزرگ به مساحت بيش از ۱۰ کيلومتر در فاصله  ۱۴ مايل دريايى از جنوب غربى جزيره قشم واقع شده است.

جزيره تنب کوچک مثلث شکل و در ۶ مايلى غرب جزيره تنب بزرگ قرار دارد. فاصله آن تا مرکز استان از طريق دريا حدود ۱۰۵ مايل دريايى و مساحت آن حدود ۲ کيلومتر مربع است.
اين جزيره غيرمسکونى است.خليج فارس و جزاير آن از جمله ابوموسى در روزگار عيلاميان به ويژه در زمان سلطنت «شيلهک اين شوشيناک» در ۱۱۶۵ سال پيش  از ميلاد تحت تسلط اين سلسله بوده است.
در دولت ماد نيز جزاير خليج فارس جزو يکى از ايالت هاى جنوب غربى و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد به نام «درنگيانه» و بخشى از کرمان بود.
در دوران هخامنشيان اين جزاير از جمله جزاير ابوموسى و تنب کوچک و بزرگ به موجب بند ۶ ستون اول کتيبه بيستون جزو استان پارس بوده است.
همچنين در دوران اشکانيان در روزگار سلطنت مهرداد اول (۱۷۱- ۱۳۸ پيش از ميلاد) بنادر و جزيره هاى پارس تحت حکومت اين سلسله قرار گرفت.
در عهد ساسانيان جزاير و بنادر خليج فارس جزو قلمرو ايران و شهر اردشير از استان پارس و جزو پادکيسان نيمروز بود. پس از ورود اسلام به ايران در دوره اقتدار آل بويه از ۳۲۲ هجرى قمرى بنادر و جزاير سراسر کرانه هاى خليج فارس در قلمرو فرمانروايى آنها قرار داشت.
اين فرمانروايى به دست سلجوقيان کرمان ادامه داشت تا اين که پس از انقراض ملوک کيش در سال۶۲۶ هجرى قمرى در روزگار اتابکان فارس و ايلخانان مغول والى هاى درياى فارس يا ملوک هرمز در جزيره کيش سکنى گزيدند و تا سال ۷۷۹ هجرى قمرى بر تمام جزاير خليج فارس و درياى مکران- عمان- حکومت کردند.
تيموريان نيز خراج جزيره کيش و ساير جزاير خليج فارس را تا سال ۸۷۳ هجرى قمرى که در ايران حکومت داشتند، جزو فارس محسوب و وصول مى کردند. با ورود  پرتغالى ها به خليج فارس و آغاز فعاليت هاى استعمار نوين در منطقه، جزاير اين خليج از جمله ابوموسى به اشغال دريانوردان پرتغالى درآمد.
در روزگار سلطنت شاه عباس صفوى، پس از يک دوره طولانى نبرد، جزاير و بنادر ايرانى در خليج فارس از جمله ابوموسى، قشم، هرمز و بحرين به وسيله نيروهاى  ايرانى آزاد شد که به همين مناسبت بندر گمبرون به بندر عباس تغيير نام يافت.در سال ۱۱۴۷ هجرى قمرى (۱۷۳۵ميلادى ) نادرشاه افشار، لطيف خان دشتستانى را  به سمت حاکم ايالت هاى جنوب ايران و کاپيتانى کل سواحل و بنادر و جزاير خليج فارس منصوب کرد که اين فرد در سال ۱۷۳۶ ميلادى به بحرين لشکر کشيد و شيخ  جبار هوله، ياغى بحرين را شکست داد و کليد دژ بحرين را براى نادرشاه فرستاد.
کريم خان زند نيز در سال ۱۱۷۹ هجرى قمرى (۱۷۶۵ ميلادى) بر سراسر منطقه فارس و جزاير خليج فارس از جمله ابوموسى و بحرین و ... اعمال حاکميت کرد. در دوره قاجاريه آقامحمدخان پس از شکست دادن جانشينان کريم خان زند، موفق شد بر تمام ايران از جمله بنادر و جزاير خليج فارس مسلط شود.
در روزگار فتحعلى شاه هم جزاير درياى پارس از جمله کيش، بحرين، ابوموسى، هندورابى، تنب بزرگ و تنب کوچک، فارور و ... جزو ايالت فارس محسوب مى شد و در سال ۱۲۶۳ ه.ق کرانه ها و جزيره هاى خليج فارس از جمله جزيره ابوموسى بخشى از ايالت «بنادر خليج فارس» شد.
در سال ۱۸۵۳ اسعتمار بريتانيا که از سال ۱۸۱۹ به بهانه حفظ امنيت در خليج فارس استقرار يافته بود در راه تثبيت سلطه خود، حکام منطقه را در کنفراسى جمع کرد و آنها قراردادى را تحت عنوان صلح جاويدان امضا کردند که به موجب آن بريتانيايى ها اجازه يافتند نه تنها به بهانه مبارزه با دزدان دريايى بلکه به بهانه حفظ امنيت  خليج فارس بتوانند در هر حادثه اى که در کرانه هاى خليج فارس اتفاق مى افتد مداخله کنند. در سال ۱۸۱۹ ميلادى بريتانيا در پى اين کوشش ها جزاير ابوموسى و  تنب بزرگ و کوچک را که از روزگار کهن در تملک ايران و جزو لاينفک خاک آن بود به اشغال خود درآورد.
دولت ايران در دهه نخست قرن ۱۳ بارها حق حاکميت خود را بر جزاير تنب و ابوموسى اعلام کرد و در تاريخ ۵ اسفند ۱۳۰۸ هم وزارت خارجه ايران، نامه اعتراضى  را مبنى بر برافراشتن پرچم بريتانيا بر فراز جزاير ابوموسى و تنب بزرگ به وزير مختار بريتانيا در تهران نگاشت.
حکومت ايران در طول سال هاى بعد نيز همواره ضمن انجام اقدام هايى مشابه و نامه نگارى هاى متعدد که همگى از اسناد معتبر حق حاکميت ايران محسوب مى شوند، بر احقاق حق خود پاى مى فشرد، تا اين که در نيمه دوم سال ۱۹۷۱ دو کشور توافق کردند که يک روز پيش از خروج نيروهاى بريتانيايى از خليج فارس، ايران نيروهاى خود را به جزاير مسکونى ابوموسى و تنب بزرگ و جزيره غيرمسکونى تنب کوچک اعزام کند و بدين ترتيب پس از حدود ۸۰ سال که سياست استعمار برخلاف حقوق مسلم تاريخى مانع اعمال حاکميت ايران بر اين جزاير شده بود، پس از گفت وگوهاى طولانى و پيگير، بار ديگر اين جزاير تحت حاکميت بر حق ايران قرار گرفت.
امارات متحده عربى اينک بر پايه همين توافق است که پس از 34 سال بر ادعاهاى خود مبنى بر مالکيت جزاير سه گانه ايرانى اصرار مى ورزد. در واقع ادعاهاى امارات پس از نزديک به ۳۰ سال بر اساس خلقيات ناسيوناليستى اعراب يک ادعاى حيثيتى فاقد مبناى حقوقى و سياسى است که خود امارات هم به آن واقف است اما  به اصرار بیگانه در متن برخى بيانيه ها گنجانده مى شود تا عقب نشينى عرب در برابر ایران تعبير نشود.
بایستی اماراتی ها ومزوران ایرانی نما را آگاه ساخت که بروند ودر کتابخانه های معتبر جهانی در مورد حاکمیت مطلق ایران در مورد دریای پارس وجزایر آن بررسی نمایند تا پی برند حاکمیت در این امر مهم ازآن ملت ایران بوده وهست است.
مهندس روحانی .آلمان