گروههای تروریستی مارکسیستی، توجهی به مصالح و منافع ملی ایران نداشتند و ایدئولوژی مخرب آنان صرفا چیزی برای منافع و مصالح اختاپوس مذهبی ایران بود که خمینی آن را ولایت فقیه نامیده بود. خود نمایی و عرض اندام آنان با یک ایدئولوژی مخرب، با مطرح کردن امام زمان جعلی، ویرانگری و سیه روزی را برای مردم ایران به ارمغان آورد.
همه گروههای تروریست اسلامی وابسته به خمینی، ۲ بهانه دارند. دستگیری و تبعید خمینی. سیدجلال مدنی (حقوقدان شورای نگهبان) در کتاب تاریخ سیاسی معاصر نوشته که خمینی از همه ترورها و قتلها اطلاع داشت. حتی بهشتی هم به وی گفته! بسیاری از قتلها بدست سازمانهای تروریست اسلامی؛ بخاطر خمینی بوده! و در جای جای کتاب مشخص است که سگهای هار خمینی مانند هیات موتلفه اسلامی، فدائیان اسلامی، حزب ملل اسلامی و.... کارهای تروریستیشان با چمشک و چراغ سبز خود خمینی بوده!
" رژیم شاه سازمان امنیت او، پس از تبعید خمینی با شیوه و وضع جدیدی مواجه شد که بعد از نابودی فدائیان اسلام در سال ۱۳۳۴ سابقه نداشت. رژیم با اقدامات مسلحانه مذهبیون مواجه شده بود... دکتر بهشتی (عضو شورای روحانیت هیات موتلفه) میگوید: امام احتمالا با استفاده صحیح از سلاح در مبارزه با رژیم موافقت داشتند. ایشان معتقد بودند که پایگاه اصلی مبارزه قاطع و آشتی ناپذیر اسلامی، اجتماعی و سیاسی باشد و اجازه دادند که وجوه شرعیه برای تهیه سلاح به کار بکار رود... ". سازمانهای مذهبی و متکی به ملاهای اطراف خمینی و نیروی مذهبی در دهه ۱۳۴۰، تأسیس و سازماندهی شدند که مشی مسلحانه تروریستی، برنامه و هدف اصلی آنان بود (مانند حزب ملل اسلامی، سازمان مجاهدین خلق (بازوی تروریستی جبهه ملی و نهضت آزادی) و جمعیت مؤتلفه اسلامی و...). در واقع، مبارزه تروریستی برای این گروههای مذهبی و شیعه گرای پیرو خمینی، تبدیل به کانون جاذبه و ارزش شد!
۱. جمعیت موتلفه اسلامی
جمعیت موتلفه اسلامی (The Islamic Coalition Party) یکی از گروههای تروریستی اسلامی، بود. خمینی به سراسری شدن تروریسم اسلامی (یا نهضت اسلامی) میاندیشید. و گروه هایی در بین دانشجویان و بازاریان و دیگر اقشار، نقش رابط را بازی میکردند و کارشان پخش اعلامیه خمینی، شبکه سازی، سازمان دهی و... بودند. و به همین چهت نامه هایی به مُلاهای شیعه شهرستانها مینوشت و آنها را تحریک میکرد. با نظر و اطلاع خود خمینی، این گروه تروریستی مرکب از هیاتهای متفاوت شکل گرفت. این جمعیت با نظر خمینی و پس از تشکیل جلسات مخفی، ارکان خود را ابتدا در دو بخش تنظیم کرد: کمیته مرکزی مرکب از ۱۲ نفر و شورای آخوندی با عضویت جمعی از مُلا. مطهری، بهشتی، انواری و مولایی جزو اعضای شورای آخوند در این گروه قشری و رادیکال بودند (کتاب تاریخ سیاسی، سید جلال الدین مدنی، پانویس ص ۱۰۱) بعدها شاخة نظامی هم به ارکان آن اضافه شد. و شیوه عمل این سازمان مشابه نهاد اسلامی تروریستی دیگر مانند فدائیان اسلام (Fadā'iyān-e Islam / Devotees of Islam) بود.
پس از تبعید خمینی به ترکیه، این سازمان از حالت ایدئولوژیک سیاسی مذهبی خارج شد و به فعالیتهای تروریستی پرداخت. "یک شورای روحانیت از راس جمعیت کمک میگرفت و خمینی هم راس آن جمعیت بود... " [ منبع: کتاب تاریخ سیاسی، سید جلال الدین مدنی و ویژه نامه سالگرد مطهری، مطلب سید جلال الدین مدنی] بسیاری از اعضای آن ضمن حرکت در مسیر گذشتة خود، جذب حزب جمهوری اسلامی شدند.
موتلفه اسلامی از ترور "حسنعلی منصور" - نخست وزیر، اول بهمن ۱۳۴۳- شروع کرد. این نخستین اقدام تروریستی هیات موتلفه اسلامی خمینی بود که با فتوی میلانی صورت گرفت. عسکراولادی، یکی از اعضا این نهاد تروریستی میگوید که چگونه این نهاد، اعلامیههای خمینی را در سراسر کشور پخش میکرد (روزنامه جمهوری اسلامی، ش ۱۲۹، دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۵۸)
مدنی هم در همان کتاب مینویسد: "رژیم شاه با اقدامات مسلحانه مذهبیون مواجه شده بود... قتل منصور به وسیله گروه موتلفه، حمله مسلحانه به شاه در کاخ مرمر (فروردین ۱۳۴۲)، تشکل حزب ملل اسلامی با هدف قیام مسلحانه و... حکایت از یک نهضت مسلحانه داشت. ۶۰ روز پس از تبعید خمینی (در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، خمینی توسط ساواک دستگیر و پس از انتقال به فرودگاه مهرآباد تهران به ترکیه فرستاده شد.)، به ترور حسنعلی منصور - رده دوم پس از شاه - انجام گرفت! (در روز ۶ بهمن ۱۳۴۳)... بخارائی به رئیس دادگاه گفت: عامل اصلی شاه بود و روی اسلحه مان نوشته شده که اولین کسی که باید کشته شود، شاه است! ولی موفق نشدیم. بعد یک آدم رذل تر را پیدا کردیم. حنجرهای که به خمینی توهین کرده باشد باید دریده شود! برای همین ۳ تیر شلیک کردم! ". [ منبع: همان؛ کتاب تاریخ سیاسی معاصر، ص ۱۰۴] و مهدی عراقی - عضو فدائیان اسلام و هیات موتلفه اسلامی - میگوید که قتل منصور بخاطر تبعید خمینی بود و پس از وی قصد داشتند که یک لیست ۱۱ نفری مانند نصیری، ایادی، دکتر اقبال را ترور کنند! [ منبع: روزنامههای ۸ بهمن ۱۳۵۸]