رهبر جمهوری اسلامی در پیام خود گفت: «عزّت ایران وملت عزیزمان درسال 95 درسراسرسال مشهود بود، دشمنان ما درهمه جای دنیا اعتراف کردند به اقتدار ملت ایران، به عظمت ملت ایران...».
از اینکه پس از آنهمه زشتگویی ها وانتقادها از واژه ی ملت وملی وسعی در جاانداختن واژه ی اُمّت اینک از زبان رهبر جمهوری اسلامی این واژه ها را می شنویم، جای تأمل است! یادمان نرفته است که چه ناسزا ها و بد و بیراه ها از دهان رهبر پیشین و بسیاری از آخوندها وبرخی به اصطلاح استاد دانشگاه نسبت به ملی گرایی وملت و واژه ی ملی بیرون می ریخت و چه کوششها می شد که واژه ی اُمّت را جایگزین آن واژه های زیبا ودلنواز ملی کنند که دراین باره می توان بسیار نوشت.
در رژیم گذشته به خاطر شرایطی که دولت با اتخاذ سیاستی مُدبّرانه وشایسته در امور سیاست خارجی فراهم آورده بود و از احترامی که مردم ایران از تعامل دولت با بسیاری از دولتهای بیگانه برخوردار شده بود، نه تنها در سفر به خارج نیازی به دریافت ویزا نداشتند ویا دولت آمریکا در نهایت سهولت ویزای چهارساله صادر می کرد، بلکه ایرانیان از احترام ویژه ای نیز برخوردار بودند، گفتنی است که آخوند رفسنجانی که خود در زمان رژیم گذشته به خارج از کشور سفر کرده بود، درمصاحبه ای به این چنین وضع وشرایطی اعتراف کرده است، فقط یک سینه پُر ازعناد و کینه می خواهد که چنان شرایطی را انکار کند.
حال عزّتی را که رهبرجمهوری اسلامی به آن اشاره دارد، مورد بررسی قرار می دهیم تا بنا به گفته ی ایشان بدانیم دشمنان ما در همه جای دنیا چگونه به اقتدار و هویّت ملت ایران وعظمت آن اعتراف دارند؟ تقریباً کمتر از ده ماه از استقرار رژیم اسلامی و پس از بالا رفتن از دیوار سفارت امریکا درتهران، تمامی آن مزایای دریافت ویزا لغو شد و پس از چند ده ترور سیاسی در اروپا و آمریکا و چند کشور دیگر، ایرانیان و دولت ایران به اعمال ترور متهم و تروریست نامیده شدند، سهل است چندی بعد ایرانیانی که توانسته بودند با تحمل مشکلات به دریافت ویزا نایل شوند، در فرودگاه کشور میزبان با تحقیر انگشت نگاری می شدند!
اگر می بینیم که در سالهای اخیراز سوی بسیاری از دولتهای بیگانه نسبت به ایرانیان وتاریخ آن نگاهی محترمانه می شود، به خاطرسالها کوشش و ابراز لیاقتی است که بسیاری ازایرانیان خارج از کشور از خود نشان داده و توانسته اند این بار بدنامی وننگ وخفّتی را که حاکمان اسلامی فراهم آورده بودند (و همچنان فراهم می آورند) با همتی قابل تقدیر تا حدودی از دوش خود وکشورخود بردارند، پیامهای نوروزی برخی از رؤسای جمهوری کشورها و پژوهشهای پژوهشگران خارجی، اشاره به ملت ایران وتجلیل ازتاریخ پیش از اسلام ایرانیان دارد، نه از دولت جمهوری اسلامی. نه از مساجد وگلدسته ها و امامزادهایش، بلکه از استوانه ی کوروش بزرگ وعظمت ایران وایرانی پیش از استیلای عرب به سرزمین ما و...
تعبیر نادرست نشود، غرض دین ستیزی وآیین ستیزی نیست، آنچه که منظوراست رفتار واعمال نادرست بهشت فروشان است که با انجام کارها ورهنمود های نادرست و فساد، عزّت واعتبار ایرانیان را زیر سئوال می برند. خودسوزی ها و خودکشی های بسیار، فروش اعضاءِ بدن از روی استیصال، قاچاق دوشیزگان وبانوان به خارج از کشور به ویژه به امارات ووو که اعتراف یدالله قزوینی شُهره به حسن عباسی، حزب اللهی معروف را با فریادهای خشم آلودش از پشت تریبون می توان از یوتیوب شنید، کارتن خوابها وگور خوابیها، وجود مراکز صیغه به ویژه در مشهد و قم از جمله به هدف جذب زایران شیعه مذهب کشور عراق ولبنان و پاکستان و افغانستان، همه وهمه دستاورد ناکار آمدی و فساد حکومتگران اسلامی است که برای احراز هر مقام ومنصبی تعهد لازم است نه لیاقت وآگاهی.
رهبر جمهوری اسلامی در بخش پایانی پیامش، افزود: «تلخی ها وسختی هاعمدتاً مربوط به مشکلات اقتصادی ومعیشتی مردم است... مثل گرانی، مثل بیکاری، مثل آسیب های اجتماعی که آنها هم عمدتاً منشأ اقتصادی دارند، مثل تبعیض ها ونابرابری ها».
مثلی است معروف که میگویند: «وقتی پیشنماز مسجد بگو.. پس نماز یقیناً خواهد ر..»، یک نگاه گذرا به بخشی از رویدادهای ایران، خواهیم دید که از 22بهمن ماه 1357 تاکنون چند صد تن به اتهام لواط اعدام شدند که اگرخواسته شود از یکایک آنان نام بُرده شود، موجب طولانی شدن مقاله خواهد شد، حال می بینیم که شخصی به نام «سعید گندم فروش توسی»، آموزگار قرائت قرآن و مورد عنایت رهبر، باهمه ی اعترافات کتبی به انجام لواط و طلب عفو وبخشش از آسیب دیدگان واولیای آنان، پرونده اش بسته می شود و در نهایت وقاحت در مصاحبه ای می گوید که آقا به رییس قوّۀ قضاییّه دستور داده است قضیّه را دنبال نکنید ودر یک گفتگوی تلفنی با کسی که به لهجۀ اصفهانی گفتگو می کرد وعامداً خودرا در قالب هوادار توسی درآورده بود، شاکیان را تهدید کرده بود ووو – ویاتبعیض ایشان درجانبداری از احمدی نژاد درانتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ویا تفکیک ملت به خودی وغیر خودی که از مصادیق تبعیض و نابرابری هاست؟ در این مورد به خاطر اینکه مقاله به درازا نکشد، به یک نمونه دیگربه مصداق مُشت نمونه ی خروار اشاره می کنم وآن انتصاب شیخ صادق لاریجانی به ریاست قوۀ قضاییّه با بودن آخوندهایی اعلم وارجح از او در فقه وعلوم دینی.
ک – ر