غالـب نويسـندگان معاصـرازبيسـت ويکم آذرماه بعنـوان يک معجزه يـادميکننــد زيـراکـه ايـن تنهـامـوردی بود کـه قـوای شـوروی يک سرزميـن اشغال شـده درجـريـان جنـگ راتـرک ميـکرد. نجات آذربايـجان يک معجزه است؛ معجزه ای که دراثرسـه عامل بزرگ تحقق پيــدا کـرده اسـت.
اراده مـردم غيـورآذربايجان بعنـوان مظهـرونمـاد وحـدت ملـی موقـع شـناسی وديپلماسی صـحيح شاه فقيـد دراسـتفاده ازتمام نيـروهای مساعد ونـامسـاعد بيـن الملـی فـداکـاری ارتـش شاهنشـاهـی ايـن روزتاريـخی غرورانگيـزپشـتوانه افتخـارات ملـت ماسـت. درود بـه روان پـاک افسـران؛ درجـه داران وسربازان فـداکارکـه درراه وطـن جان باختنــد؛ تا آذربايـجان وکـردسـتان رابه ايـران بـازگـردانيـدند.
درروزسـوم شهريـورماه سـال1320ايـران ازشـمال وجنوب موردحمـله وتجـاوز قـرارگرفـت. بعد ازسـه روز مقاومـت, اعـلام ترک مخاصمه صادرشـد. قوای مهاجم بـآسانی توانسـتندايـران وپايتخـت آنـرا اشـغال نمايـند. در آذربايـجان پيشـه وری ويـارانش کـه اززنـدان آزاد شـده بودندحـزب توده راسـازماندهی نمـودنـد.
درمـدت چهارسـال تسلط ايـن حزب برآذربايـجان جنايـات؛ کشـتار و فجايعـی مرتکـب شـدند؛ که تـاريـخ ازآن شـرم دارد.
درشـهريورماه سال1324دولت شوروی ميديـد که جنگ به پايان رسيده؛ ديريازود بايد نيـروهای اوخاک ايـران را تـرک کننـد. تصميـم گرفـت به نام جنبش خودمختاری آذربايـجان درايـن اسـتان که هنـوزدراشـغال اوبود؛ حکومـت خود مختاری درست کنـد وآنـراوسيلـه اعمال فشـاربه دولـت ايران بمنظـوربدست آوردن امتيـازنفـت شـمال قـراردهد. و در يـک زمان مسـاعد آنـراجـزء جمهوری های شوروی نمايد. بـرای ايـن منظوربـودکـه فرقـه دمکـرات آذربايـجان تشکيـل شد.
جعفرپيشـه وری درانتخابات مجلس ازطرف خلخال بوکالـت مجلس شورايملی انتخاب شـد؛ ولـی بعـلل سوابـق سـوء سياسی اعتبارنامـه اش ردشـد. واين بهانه ای بود کـه پيشه وری دستورات ارباب خودرادرتجـزيه آذربايـجان علنـا" عملی سازد.
پيشـه وری درابتـدامقاصـداصلی خودرادرزيـرپوشـش الفاظ پنهان ميداشت وشعار فرقـه دمکرات راچنيـن عنـوان کـرده بـود: آزادی داخلـی ومختاريـت ملـی آذربايـجان؛ تـوام با حفـظ استقلال وتماميت ايران؛ تا آذربايـجان بتوانـد در پيشـبرد فرهنـگ خود وتـرقی وآبادانی آذربايجان بـارعايـت قوانيـن کشـور؛سرنـوشـت خـودرا راسـا" تعييـن نمايـد.
متاسـفانه بعضـی ازنويسـندگان وروشنفکـران به عقيـده خودمصلح وخيرانـديش کـه متجاسـر شـناخته شده بودند؛ بـال گشـودند ودرجهـت سود شخصی و آتيه نگری چشمهـای خودرابرروی منافـع ملی بسـتند و راه ستايشـگری واغفال توده های عظي مـردم ايران رابرگـزيدند وگفتنــد: چـه عيـبی داردکه ايـن آوازازفضای آذربايجان عزيـزبلندگردد. امروزدرآذربايجان نيـروی مساعد پيـداشـده وقيـام کرده اسـت. اگـر درچهارگوشـه مملکت هم علم طغيـان برافراشـته شـود؛ لابـدهمـه راماجراجـوومتجاسـرخواهنـدخوانـد؛ اما
نهضـت آذربايـجان ماجراجـوئی نيسـت؛ بلکـه مقـدمه يک نهضـت ملی است.
باايـن ترتيـب پيشـه وری زميـنه افکارخائنانـه خودرامهيـا ديـد وآشکاراخواسته خـودراچنيـن اعلام داشـت:
شـعارما:آذربايـجان مال آذربايـجانيها اسـت. بايـداين شـعارجامـه عمل بپوشد؛ تحـت قيموميـت ملـت ديـگری نخواهيـم رفـت.
هيئتهـائی بيـن تهران وتبريـزدررفت وآمدبـود؛ آخريـن هيئت درخردادماه 1325 بريـاسـت پيشـه وری به تهران آمـد. و متقابـلا" هيئتی به رياسـت مظفرفيروزبه تبريـزرفـت وتوافقنامه ای درپانزده ماده بين نمايندگان دولت مرکزی و پيشه وری امضـاءشـد که قسمت نظامی اين موافقتنـامه چنيـن بود:
تمامـی افسـران فراری ارتـش راکه درآذربايـجان به فرقـه دمکرات پيوسته بـودند؛ با دو درجـه بالاتـربه ترفيـع تشـويق نمايـند.سايـرمهاجـرين که به اغلـب آنان درجـه ژنـرالی داده شـده بود؛ به رسميت شـناختـه شـونـد.به تمامـی درجه داران که فقـط سـه ماه به تعليـمات نظامی اشتغال داشـته ؛ سـتوانـی داده شـود.سرهنـگ پناهيان که درارتش فرقـه چپهـا؛سرتيـپ شده بود بادودرجه ترفيـع به ريـاسـت سـتادارتـش ايران انتخـاب گـردد وغيره.....درجلسـه ای که باحضورنمايندگان پيشه وری ونماينده دولت مرکزی درتهـــران تشکيل شده بود؛ رياسـت ستادارتش ايران سپهبـدرزم آرا بااين موافقتنامه مخالفـت ميکننــدواظهارميـدارندکـه:
پيشنـهاد فرقه دمکرات موردمطالعه قرارگرفـت وآن بمنزلـه انحلال ارتش ايـران اسـت. بايـد ديـد شاهنشاه ايران و مسئولين ارتش؛ حاضـربه تخريب ارتش هستند و يـانـه؟ تابعـدا" واردمسائـل ديـگربشـويـم.
درحاليکه جو زمان دراثرتبليغات حزب توده؛ تظاهرات کمونيستهای جانبدار فرقه چپها درسراسـرايران و تهديد و تطميـع نمايندگان مجلس؛ ضعف دولت مرکزی؛ميدانـداری نمايندگـان حزب توده درمجلس؛ تـرس فرماندهان نظامی ارتـش ازدخالت روسها؛ همـه عواملی بودندکـه فضای سياسـی ايران راازهرنظربرای قبـول پيشـنهادات فرقـه دمکـرات آماده سـاخته بود؛ ولـی شـاه فقيد تصميـم تاريخی خودراچنـين بيـان فـرمـودنــد: ((مـن تصميـم به مقابـله باحـوادث؛ واقدام قاطـع برای نجـات آذربايجان گرفتم))
رئيـس دولت که انتظـارچنيـن مقاومتی نداشـت؛ مظفرفيروزرابه اتفاق هيئت فرقه دمکرات روانـه حضـورشـاه نمود. مظفر فيـروز پس ازمعرفی هيئت؛ تقاضای هيئت راکـه همان پيشـنهادات رد شـده ازطـرف رزم آراء بـود مطرح ساخـت.
پاسـخ تاريـخی شـاه فقيـد ايـن بـود:
((مـن هرگـزچنين قدرت واختيـاراتی ندارم که بـرخلاف قانون اساسی مشروطه ايـران به افسـرانی که ازخـدمت فرارکرده وعليه ارتش ووطـن خود شوريده اند درجـه بـدهم ويـادرجاتی که ازجـای ديـگروازطريـق ديگرکسـب کرده اند؛ بـرسـميـت بشـناسـم.))
قـوام السلطنـه شـخصا"حضورشاهنشاه رفته وتجـديد مطلع ميکننـد.شاه ميگويد:
((اگـردسـتم بـريـده شود؛ سـندتجـزيه آذربايـجان راامضـاء نخواهـم کرد مـن درصـورت اجبار حاضـرم ازسلطنت کناره گيـری نمايم؛ اماعملی برخلاف مصالـح مملکـت درجهـت ازهم پاشيدن ارتـش ايران مرتـکب نميشـوم.))
شاهنشـاه فرمان حملـه ارتش رابه آذربايـجان صـادرفرمودند.زنجان پس ازيک نبـردخونيـن سقوط کـرد. ولـی غلام يحيـی هنوزدر قافلانـکوه مقاومت مينمود در ايـنموقع بودکـه پيشـه وری درتبريـزاعلاميه پشـت اعلاميه صادرميـکردو قـوای دولـتی راازحملـه به آذربايـجان برحـذرميساخـت.
راديـوآذربايـجان ميـگفت: " ما قصـرهارابرسـرکسانيکه فرمـان حمله رابه آذربايـجان صادرکرده اند خـراب ميکنيـم. فـدائيـان دمـکرات ازهيـچ نيـروئی هـراس نـدارند.اين بـارحساب خود را باغـاصبيـن آزادی ملـت ايران يکبـاره تصفيـه خواهيـم کرد. اين است حـرف آخـرمـا: (( مـرگ هسـت ؛ بـازگشـت نيســت.))"
درنـوزدهم آذرماه سـال1325شـهرميانـه سقوط کـرد.غلام يحيـی بايکعـده از يـارانش ازراه نميـن وپيشـه وری از طـريق جلفـابـه وطن اصلی خود (روسيه) بازگشتند و ثـابـت شـد کـه ((هـم مـرگ هسـت؛ وهـم بـازگشـت.))
بـه مـوازات پيشـروی ارتـش درتمـام شـهرهای آذربايـجان مـردم برعليـه فرقـه چيـها قيـام کـردند وتمامـی آنها را خلـع سلاح کرده ودرمحکمه صحرائی مجـازات نمـودنـد.
درزنـدگانـی اقـوام زنـده وملتهائـی که دارای سوابـق روشن تاريخی هستنـد آثـارمعجـزه آسـای غرورملـی ريشـه پايـدار دارد؛ زيـراغالـب ملل دردوران زنـدگی؛ روی ضعف ديـده اندولـی آنهائيکـه ازموهبـت غرورملـی برخوردار بـودند؛ در زيـر آنهمـه فشـاروبدبختـی حـس مليـت خودرافرامـوش نکـرده و بـه وظيـفه ملی خود رفتـار نمودند و توانسـتند بنيـان نيک نامی وافتخارات خودرا ازآسـيب قطعـی مصـون نگهـدارنـد.
باورودارتـش آرامـش وامنيـت به آذربايـجان برگشـت. آنهائيکه خانـه وکاشانه خـودرارهـاکـرده ودرشهرهای ديـگر متواری شـده بودند؛به خانـه های خـود بازگشـتندوطـومار جمهـوری آذربايـجان وکـردسـتان بهـم پيچيـده شـد.
ايـن درس تـاريـخ اسـت ولـی ماازآن هيـچ نياموختـه ايـم ودرس عبـرت نگـرفتـه ايـم. بجـای بررسـی اوضـاع گذشـته و عـلل پيدايـش آن؛همه چيز را بفـراموشـی سـپرديـم وعامليـن بدبختـی هارا ناديـده گرفتيـم.
نتيـجه ايـن فراموشـکاريهابـودکـه يکعـده سـياه فکـروپرمـدعا؛ ونويسندگان فرصـت طلـب؛ ايـن بارجمهـوری اسلامـی را به ملت ايران عرضه داشتنـد و بـه اين شـورش ضـدملـی؛ وبه اين بلـوای ملاها؛ عنـوان انقلاب ملی دادند.
بخشـی ازنوشـته: شادروان سـرهنگ پاکروان